امروز پیروز و فرخ روز خور ایزد و امردادماه، 11 اَمُردادماه سال 3759 زرتشتی، پنجشنبه هفتم اَمُردادماه 1400 خورشیدی، اَمُرداد نماد جاودانگی و بیمرگی، 29 جولای 2021 میلادی
دکتر بهروز ثروتیان، استاد بازنشسته زودهنگام دانشگاه، نظامیشناس و پژوهشگر ادبی هفتم امردادماه ۱۳۹۱ درگذشت. او برای کار روی ۱۴ نسخه خطی نظامی، هفت سال از زندگانیاش را در زیرزمین خانهاش گذراند تا بتواند از روی آنها به شرح و تفسیر آثار نظامی بپردازد.
استاد ثروتیان دارندهی «مدال درجهیک علمی فرهنگ» در دوره کارشناسی سال 1345و دانشآموختهی دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، سال ۱۳۵۴ هموند هیات علمی دانشگاه شد و سال ۱۳۵۸ از دانشگاه تبریز بازنشسته شد. از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۲ با دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به عنوان استاد مدعو تحصیلات تکمیلی ادبیات فارسی همکاری داشت. پس از آن، تا زمان درگذشت که بر روی تفسیر صفیعلیشاه مشغول بود، غزلیات حافظ را تصحیح کرد و آثار بسیارِ دیگری نیز برجای گذاشت. دکتر ثروتیان، با آنکه پیش از اینها فعالیت خود را از نشستهای فرهنگی آغاز کرده بود، اما نخستین کتابش با عنوان «بررسی فر در شاهنامهی فردوسی» در ۱۳۵۰ منتشر شده بود و چاپ نخست آن را انتشارات موسسهی تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرد. پژوهشهای او بیشتر در حوزهی نظامیشناسی منتشر شدهاست. با آنکه بیشتر پژوهشهای استاد ثروتيان در حوزهی نظامیشناسی بود، اما در چند زمينهی حافظپژوهي، قرآنپژوهی، پژوهش در متون کهن، پژوهش در ادبیات معاصر، تصحيح و بازنويسی متون دشوار ادبی به فارسی امروزی نیز فعال بود. بهروز ثروتیان زادهی مهرماه ۱۳۱۶، تا ۲۴ سالگی ساکن میاندوآب بود و با داشتن مدرک پنجم علمی، بهعنوان دبیر ریاضی به تدریس مشغول بود. در سال ۱۳۳۹ مدرک ششم علمی را با معدل ۱۹/۹۱ گرفت. در سال ۱۳۴۲ در کنکور سراسری شرکت کرد و همزمان در دو رشتهی زبان و ادبیات فارسی و فلسفه رتبهی اول شد و رشتهی زبان و ادبیات فارسی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. در سال ۱۳۴۵ با معدل ۱۸/۲ نفر اول دانشگاه تبریز شناخته شد و «مدال درجهیک علمی فرهنگ» را دریافت کرد. سپس برای خدمت فرهنگی به میاندوآب رفت. در سال ۱۳۵۱ دورهی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی را در تبریز به پایان رساند.
بهروز ثروتیان ظهر روز شنبه هفتم امرداد ۱۳۹۱ خورشیدی در ۷۵ سالگی در گوهردشت کرج بر اثر ایست قلبی درگذشت.
آثار این پژوهشگر بهشرح زیر است: «مخزنالاسرار» «لیلی و مجنون» «خسرو و شیرین» «هفت پیکر «شرفنامه» «اقبالنامه» نقد و بررسی دستنویسها و نسخ علمی «غزلیات حافظ» «شرح غزلیات حافظ» «فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایسالفنون» «بررسی فر در شاهنامه فردوسی» «تصحیح جاودان خرد» «پیر طریقت گفت» (سخنان خواجه عبداله انصاری) «بیان در شعر فارسی» «فن بیان در آفرینش خیال» «الفبانامه فارسی برای بیگانگان بهزبان اسپرانتو» «روایات گهربار» (گزیدهای از تفسیر کشفالاسرار) «طنز و رمز در الهینامه» «خسرو و شیرین» «نظامی گنجهای» «لیلی و مجنون نظامی گنجهای» «گنج رازها» (بازنویسی و تلخیص مخزنالاسرار نظامی گنجهای) «خسرو و شیرین» (بازنویسی و تلخیص) «آیینه اسکندر» (بازنویسی و تلخیص شرفنامه) «اقبال اسکندری» (بازنویسی و تلخیص اقبالنامه) «نقد آرزوها» (بازنویسی و تلخیص مثنوی الهینامه) «مرغان صحرای عشق» (بازنویسی و تلخیص منطقالطیر) «درخت طوبی» «رویای عشق در مثنوی گل و نوروز» «گزیده مخزنالاسرار» «آیینه غیب نظامی گنجهای در مثنوی مخزن الاسرار» «سلام بر حیدربابا» «اندیشه و هنر در شعر نیمایوشیج» «قصههای خوب خوب: قصههای برگزیده کلیله و دمنه بهزبان ساده» «اندیشههای نظامی گنجهای» «سرودههای بیگمان حافظ» «صدای پای آب» (نقد و بررسی اشعار سهراب سپهری) «شرح و نقد غزلیات شمس تبریزی» «الفبای شکل خیال در مثنوی گل و نوروز» «زندگی و شعر عطار نیشابوری» «حافظ غزللرینی تورکجه یازسایدی» «نامههای حافظ» «بازنویسی و نقد المعجم فی معاییر اشعار العجم»، «راز عشق در لیلی و مجنون نظامی گنجهای» «شرح مخزنالاسرار نظامی گنجهای» «شرح راز منطقالطیر عطار» «شرح ساده گلشن راز» «بشنو از نی» (شرح ساده مثنوی معنوی)، «شهریار ملک سخن با منظومه فارسی سلام بر حیدربابا» «هفت افسانه خیالانگیز در هفت پیکر نظامی گنجهای» «علی (ع) در تفسیر کشفالاسرار میبدی» «دیوان نیر تبریزی» «اولیای ذکر در تذکرةالاولیا عطار» «غزلیات سعدی» «هنر و اندیشه نظامی گنجهای» «کشمکش زندگی در جنگل کلیله و دمنه» «لذت بهتزدگی در شعر محمدعلی بهمنی» «زنان افسانهای در آثار نظامی گنجهای» «عشق پرشور شهریار و پری» «فیه ما فیه» «خردنامههای ایران باستان» «صفیعلیشاه و تفسیرش». بیان در شعر فارسی، الفبانامه فارسی برای بیگانگان به زبان اسپرانتو، فن بیان در آفرینش خیال دیگر آثار اوست.
خور یا هْوَر به چم (:معنی) خورشید، نام یازدهمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. آفتابخوانٓ خور، خوانًخور در گاتها به چـم خورشید آمده و اوستا هْوٓر آمده در پارسی خُور و هور یا خورشید مىگویند. هَورَخْشَئِتَو در پهلوى خْوَرَشتٓ در گاتها بدون شئت آمده است.
خراسان نیز از واژههای كهن و سرزمینهای خاوری بوده و به خورآسان مىخواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
«ویس و رامین نو شتهی فخرالدین گرگانی»
بر آمدن گاه خورشید هركس سر آید
خراسان آن بود كز وی خور آید
خراسان پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را زو خور بر آید
خراسان هست معنی خور آبان
كجا زو خور بر آید سوی ایران
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
باده خور و نیز مرا باده ده
افسوس احوال زمانه مخور
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
کودک به دبیرستان کن تا دبیر فرزانه بود
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (خور) روز، کودک به استاد ده / که گردد دبیری خردمند و به