امروز پیروز و فرخ روز دی بهمهر ایزد و امردادماه، 15 اَمُردادماه سال 3759 زرتشتی، دوشنبه 11 اَمُردادماه 1400 خورشیدی، اَمُرداد نماد جاودانگی و بیمرگی، دوم آگوست 2021 میلادی
۱۱ امردادماه، زادروز شیرین بیانی، تاریخنگار، پژوهشگر، استاد دانشگاه و نویسندهی ایرانی است. کتاب سه جلدی «دین و دولت در ایران عهد مغول» او برنده جایزه کتاب سال ایران شد.
او در زمانی که تنها ۱۴ سال بیشتر نداشت کتابی از سرشناسترین داستاننویسان کودک فرانسه را ترجمه کرد. دکتر شیرین بیانی را میتوان نخستین مترجم زیر ۱۵ سال ایران نامید. در سن ۲۶ سالگی به گونهی رسمی هیات علمی دانشگاه تهران شد از این سو نیز شاید بتوان او را جوانترین عضو هیات علمی دانشگاه تهران دانست. او افزون بر تدریس در دانشگاه تهران، به سفرهای پژوهشی در قارههای آسیا، اروپا و آمریکا دست زده و کتابهای تاریخشناسی به نگارش درآورده است. تخصص بنیادین دکتر بیانی تاریخ مغول و مغولشناسی است که در این زمینه دارای ترجمهها و تالیفهای بیشمار و ممتازی است چنانکه برای دوره سه جلدی «دین و دولت در عهد مغول» برنده جایزه کتاب سال ۱۳۷۰ نیز شد یا ترجمه کتاب «چنگیز خان» تالیف ودلایمیر تسف که یکی از پژوهشهای با ارزشی است که دربارهی چنگیزخان انجام گرفته و با گذشت بیش از نیم سده از نگارش آن، همچنان ارزشمند و معتبر است. افزون بر دوره مغول، دکتر بیانی کتاب و نوشتارهایی پیرامون تاریخ ایران پیش از اسلام و حتا ادبیات ایران هم دارند.
«میهمانخانه آنژ گاردین» اثر کنتس دوسگور نخستین ترجمهی شیرین بیانی در نوجوانی با مقدمهی دکتر خانلری به چاپ رسید. دکتر خانلری در مقدمه این کتاب دربارهی دوشیزه شیرین بیانی نوشت «شاید این مترجم صاحب ذوق و خردسال امروز، نویسنده زبردست فردا باشد» آنچه که خواهیم دید به وقوع پیوست و شیرین بیانی از اهالی قلم گشت و تا این لحظه نیز هرگز آن را بر زمین نگذاردهاست. آخرین کتاب دکتر بیانی در آبان ۱۳۹۹ با عنوان «انوشیروان دادگر» در کتابفروشیها در دسترس دوستداران تاریخ ایران قرار گرفت.
شیرین بیانی ۱۱ امردادماه ۱۳۱۷ در تهران در خانوادهای فرهنگی-سیاسی زاده شد. پدر و مادرش، ملکه ملکزاده و خانبابا بیانی هر دو از استادان دانشگاه تهران بودند. پدرش دکتر خانبابا بیانی، استاد ممتاز دانشگاه تهران، بنیادگذار دانشگاه تبریز، بنیادگذار گروه آموزشی تاریخ دانشکدهی ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، استقلال و توسعهی بخش دانشسرای عالی (تربیت معلّم امروزی)؛ و صاحب تألیفات متعدد در زمینهی تاریخ است. مادر وی باستانشناس، متخصّص سکّهشناسی، مدرّس رشتهی باستانشناسی و هنر دانشگاه تهران، موزهدار موزهی ایران باستان (موزهی ملّی ایران کنونی)، مؤلّف چند کتاب معتبر در بارهی سکّه و مُهر و مقالات گوناگون و همچنین نقّاش بود. شیرین بیانی همچنین نوه مهدی ملکزاده، نویسنده کتاب ۷ جلدی تاریخ انقلاب مشروطیت ایران و نتیجه ملک المتکلمین از چهرههای سرشناس انقلاب مشروطیت است. شیرین بیانی از شش سالگی آموختن زبان فرانسه را آغاز کرد و دوران تحصیلی خود را در دبستان منوچهری، مدرسه فرانسوی ژاندارک (هفتم تا نهم) و انوشیروان دادگر سپری کرد و با رتبه اول، کلاس دوازدهم ادبی مقطع دبیرستان خود را پایان داد.
پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در کنکور رشته خود نفر اول شد و در رشته تاریخ دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. سه سال بعد به عنوان شاگرد اول موفق به اخذ درجه لیسانس از آن دانشگاه شد. در همان سال برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه رفت و در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه سوربن پاریس موفق به گرفتن درجه دکترای تاریخ با درجه «بسیار عالی» شد. پس از بازگشت به ایران و گذراندن آزمونی بسیار سخت در سن ۲۵ سالگی وارد کادر آموزشی گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد و در سن ۲۶ سالگی به گونهی رسمی هموند هیات علمی دانشگاه تهران شد. در همین سن نخستین اثر علمی چاپ شده خود را با عنوان «تاریخ آل جلایر» از سوی انتشارت دانشگاه تهران به چاپ رساند که ترجمه رساله دکتری او بود. گروه تاریخ دانشگاه تهران در آغاز ورود او به دانشگاه تدریس «کلیات تاریخ پیش از اسلام» در مقطع دکتری را به دوش او نهاد. بدین ترتیب نخستین تجربه دکتر بیانی با درسی دشوار و کمابیش غیرتخصصی برای او با دانشجویانی از کشورهای هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن، یوگسلاوی سابق و غیره رقم خورد. دانشجویانی که بیشتر آنها بزرگتر از استاد خود بودند و هر یک از شخصصیتهای علمی و سیاسی شناخته شده کشور خود بوده یا بعدها شدند.
دکتر بیانی در سال ۱۳۴۶ به مقام دانشیاری ارتقا یافت. در سال ۱۳۵۳ به مقام استادی «تمام وقت» همان دانشگاه رسید و در سال ۱۳۷۳ به رتبه علمی پروفسوری «رتبه همراه استادی» رسید.
شیرین بیانی در سال ۱۳۴۵ با محمدعلی اسلامی ندوشن ازدواج کردهاست و دو فرزند پسر به نامهای رامین و مهران دارد.
روز پانزدهم از هر ماه در گاهشمار زرتشتی دی بهمهر نام گرفته است. سه روز در هر ماه زرتشتی با پیشوند «دی» همراه است. روزهای هشتم ، پانزدهم و بیستوسوم ماه زرتشتی كه برای پرهیز از اشتباه با پسوند نام روز پس از خودش شناخته میشوند؛ برای نمونه فردای روز دیبهمهر روز مهر است.
«دی» اوستایی «دَثوش» به چم پروردگار و دادار است. روزهای دی در هر ماه روزهای نیایش همگانی، به آتشکده رفتن و آسایش و دست از كار كشیدن زرتشتیان است (روز استراحت) .
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
روز دی است خیز و بیار ای نگار مِی
ای ترک، مِی بیار كه تركی گرفت دی
می ده برطل و جام كه در بزم خسروی
بنشست شاه شاد ملک ارسلان به مِی
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
سر شوی و موی و ناخن پیرای
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار
به (دیبآذر) اندر سر و تن بشوی
به پیرای ناخن ، بیارای موی