تا آنجا که شدنی است از دیگران کناره میگیرند. شاید ترسخوردهاند، شاید هم از هیاهو گریزانند. حتا از پرواز هم دلِ خوشی ندارند، مگر اینکه ناگزیر باشند. میان آب، گوشهای دور از چشمهای بیگانه، غوطه میخورند و گاهی برای گرفتن طعمهای چند لحظهای سر زیر آب میبَرند و منقار ستبر و کوتاه خود را از ماهیهای سر به هوا پُر میکنند. «کِشیم»های زیبا، میان کپهای از الیاف گیاهان، در آبها آرام و تالابها زندگی میکنند؛ جستوخیزکنان و بازی گوش و دیگر گریز!
20 گونه کشیم در جهان شناخته شده است. در ایران پنج گونهی آن یافتنی است: کشیم کوچک، کشیم بزرگ، کشیم گردنسیاه، کشیم گردن سرخ و کشیم گوشدار. رنگ کشیمها در زمستان و تابستان یکی نیست. این دو رنگی از بدجنسی کشیمها و آب زیرکاهیشان نیست. کشیمهای کوچک و زرنگی؟ حرفها میزنیم! آنها برای ماندگاری خود و ناچاری دوام آوردن در آبها، رنگ میبازند. حتا زمستان که میرسد کشیمهای بزرگ کاکل و طرهی خود را از دست میدهند؛ تا زمانی که دوباره ماههای گرم سال از راه برسد و باز کاکلشان سبز شود و به همان زیبایی باشند که پیشتر بودهاند. سختی زندگی، جانوران و آدمها را به چه کارهایی که وادار نمیکند!
کشیمها پرواز کردن را بلدند، اما خوش ندارند خیلی بال و پَر بگیرند. غواصی و شنا کردن را بیشتر میپسندند. ماهیخوار هستند و خوراک خود را با فرو بردن منقار و گردن خود در آب، به دست میآورند. بیشتر آنها صدایی دارند که به گوش ما بیشباهت به «راه- راه- راه» گفتن نیست. کشیم گوشدار هم صدایی دارد که مانند چهچه است. شاید با خودش آواز میخواند. این کوچولوهای آتش پاره، هزار جور دلبری بلدند و دنیای ما را خواستنیتر میکنند. حیف نیست صیدشان کنیم؟
کشیمهای کوچک دُم بریده!
کشیمهای کوچک آبهای ایران را میتوان از لکهای که در چانه و جلو گردن دارند، شناخت و نیز از دُم بریدگیشان. دو سوی منقارشان لکهای سبز هست که به زردی هم میزند. این هم ویژگی دیگری کشیمهای کوچک است که آنها را از فک و فامیلهای گردن سیاه و گردن سرخ و گوشدار جدا میکند. همهی قد و قامت کشیمهای کوچک 25 تا 29 سانتیمتر است. این اندازه ریز و آن همه زیبایی؟ منقارشان هم کوتاه است و به گردن کوچکشان میآید و دوستداشتنیترشان میکند.
کشیم کوچولوها اگر احساس خطر کنند و به خیالشان برسد که جانوری یا انسان شکارگری کمین کرده است، به جای آنکه بال و پَر بکشند و از آنجا دور بشوند، چند ثانیهای زیر آب میروند و سپس سر از آب درمیآورند که ببینند اوضاع از چه قرار است. خیلی که هوا پس باشد، با سر و صدا و آشفتگی راه کوتاهی را پرواز میکنند و دوباره روی سطح آب فرود میآیند. همان آشفتگی و اضطراب بیش از اندازهی کشیم های کوچک، گاهی کار دستشان می دهد و به سادگی طعمهی دیگر جانوران میشوند.
کشیمهای کوچک در دریاچهها و رودخانههای آرام زندگی میکنند. دوست دارند جایی باشند که گیاهان شناور فراوان است، یا پهنههایی آبی باشد که باز هستند، نه برکهای و بسته. در آنجا، یا تنها، یا با جفت خود روزگارشان را میگذرانند. مگر چه بشود که دستهای کوچک از دوستان و آشنایان شان شکل بدهند و کنار هم بمانند.
کشیم کوچکها وفادارند. تک همسری را ترجیح میدهند و سر و گوششان نمیجنبد و هیچ هم زیر سرشان بلند نمیشود. رخت و پَختشان را میان الیاف گیاهان آبزی پهن میکنند و گوشهای از تالاب به سر میبرند.
کشیمهای کوچک ایران را در تالابهای شمال، باختر و جنوب میتوان دید. در مرکز و خاور ایران هم زمستانگذرانی میکنند و اگر تالابها را بیشتر از این خشک نکنیم و آبها را آلوده نسازیم، کشیمها هم روزگارشان را آسوده میگذرانند تا پیر شوند و بخواهند چشم از دیدنیهای جهان ببندند.
کشیمهای گردن سرخ و گردن سیاه
یک لحظه فکر کنیم که اگر پرندهها نبودند، دنیای ما چه اندازه سوت و کور و ملالآور بود. آسمان پهنهای یکنواخت و تکراری میشد که گاهی تودهای از ابرها رنگ سفید به آن میزدند تا ناگهان بادهای وزندهای سر برسند و ابرها را کنار بزنند و باز آبی آسمان را ببینیم که خالی از هر پرندهای است. نه، این آسمانی نیست که دوست داریم ببینیم. آسمان با پرندهها و بال گشودن و پروازشان زیباست.
درست است که کشیمها، چه گردن سرخ باشند، چه گردن سیاه، آنقدرها اهل پرواز نیستند، اما همان بالزدن کوتاه و گاهگاهشان هم دنیایی از تماشاست. حیف که گوشهگیر و دیرجوشاند. فایده ندارد بگوییم تنهایی هم اندازه دارد. گوش کشیمها به این حرفها بدهکار نیست. زندگیِ تنها و کنار جفتشان را با هیچ چیز عوض نمیکنند. مانند همین کشیمهای گردن سرخ که برای خوردن حشرههای آبزی گاهگاه سر زیر آب میبرند و همین که سیر شدند به لانهی خود که شکل گرفته از تودهای از گیاهان است، برمیگردند وجهان را به آنهایی می سپارند که دل به هیاهویش خوش کردهاند. همین است که کشیمها آبهای ساحلی پناهدار را بیشتر از هر جای دیگر میپسندند. بخواهیم سراغی از آن بگیریم و از کار و بارشان سر در بیاوریم باید به تالابهای شمال کشور برویم.
کشیمهای گردن سیاه هم سینه و روتنهای براق و سیاهرنگ دارند، اما زیرتنهی آنها سفید است. گردن سیاهها تا 10 ثانیه میتوانند سر زیر آب ببرند و غواصی کنند.
کشیمهای دیگر
کشیمهای بزرگ، درازایی 46 تا 51 سانتیمتری دارند. این مهمترین ویژگی آنهاست. گردنشان هم بلندتر و باریکتر از کشیمهای دیگر است و منقار خنجری شکلشان به رنگ صورتی است. اینها همان کشیمهایی هستند که کاکلشان در زمستان میریزد. باز هم مانند دیگر کشیمها تا ناگزیر نشوند پرواز نمیکنند. اما تا بخواهیم شناگرهای قابلی هستند. در تالابهای چهارسوی ایران دیده میشوند و زیستبوم ما را خواستنیتر میکنند. البته اگر دست از سر تالابها و دریاچهها برداریم و تیشه به ریشهشان نزنیم. یک نمونهاش خشکشدن دریاچه ارومیه بود که کشیمهایش را پَر داد و آنها برای همیشه از آنجا رفتند. حق هم داشتند. بمانند که چه بشود؟ که پهنهای خشک و نمکی و ترسناک را ببینند و دلشان از دنیا سیر بشود؟
از دیگر کشیمهای ایران گوشدارها هستند. یک ذره، بفهمی نفهمی، جثهای کوچکتر از دیگر کشیمهای قوم و خویششان دارند. یک ویژگی آنها این است که پیش از پرواز، مسافتی را روی آب میدوند. آن اندازه هم توانایی دارند که نزدیک به 25 ثانیه زیر آب بمانند و خوراکشان را بیایند. منقار کشیمهای گوشدار کوتاه است.
خوشبختانه کشیمها در خطر از میان رفتن (:انقراض) نیستند و هنوز در فهرست آبزیانی جای ندارند که نیاز به نگاهبانی و حفاظت داشته باشند. چیزی که چند سال پیش کشیمها را تهدید کرد، آنفولانزای فوق حاد پرندگان بود که شماری از آنها را در تالاب میانکالهی مازندران از میان بُرد. البته به هیچ چیز جهانی که ما انسانها ساختهایم اعتباری نیست و چهبسا در آیندهای دور یا نزدیک کشیمهای کوچک زیبا هم در فهرست خطر جای بگیرند.
*با بهرهجویی از: کتاب «اطلس پرندگان ایران» نوشتهی محمد کابلی و دیگران (انتشارات سازمان حفاظت محیطزیست ایران، 1395)؛ و تارنمای «آکادمی زیستشناسی».
یک پاسخ
چقدر جالب بود — سپاس از امرداد