لوگو امرداد
در اهواز برگزار شد

نشست ایرانیت و اسلامیت؛ همگرایی یا ناسازگاری

 نشست ایرانیت و اسلامیت؛ همگرایی یا ناسازگاری از سوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا در اهواز برگزار شد.

اشکان زارعی، یکی از سخنرانان این نشست٬ سخن خود را این‌گونه آغاز کرد: یکی از ویژگی‌هایی که فرهنگ و تمدن ایران نسبت به سایر کشورهای مسلمان دارد برخورداری از دو دوره تاریخی و فرهنگی مجزا است.
به گواه همه منابع تاریخی و پژوهشگران، تاریخ ایران پیش از اسلام یا ایران باستانی بسیار درخشان، بالنده و کارساز بوده است.
زارعی ضمن اشاره به این نکته که ایرانیان  قبل از ورود  اسلام به سرزمینشان  «تمدن» ساختند و به جهان پیش‌کش کردند، خاطر نشان کرد: یادمان باشد  به گواه گل‌نبشته‌های باستانی برگردان شده، زنان کارگر مرخصی زایمان و حق شیر داشتند چنین حقوقی در آن روزگار، بی‌همتا و قابل ستایش است
به گفته‌ی زارعی در هنگامه ای که جهان مملو از برده‌داری بود و دیوار چین و اهرام سه‌گانه‌ی مصر بر گرده انسان‌ها ساخته می‌شد، تخت جمشید ایرانیان با مزد کارگران به آسمان رفت  و ما هیچگاه در ایران برده‌داری نداشتیم.
رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا یاد آور شد: به خاطر داشته باشیم  که نیاکان ما و شما نخستین کسانی بودند که پی بردند جهان بر پایه ۴ آفریده آب، آتش، خاک و هوا استوار است که  اگر هر کدام از این عناصر به هر دلیلی  ناپاک شود، زندگی انسانی با کاستی روبرو خواهد شد چنانچه امروز یکی از چالش‌های جهان محیط زیست است اما نیاکان ما هزاران سال پیش این موضوع را پیش‌بینی کرده بودند.
وی افزود: مایه‌ی سرفرازی است که ایرانیان باستان هزاران سال پیش فریاد برآوردند که جهان آباد و آبادان نخواهد شد مگر به اندیشه، گفتار و کردار نیک همچنان که همه‌ی ادیان آسمانی در همین راستا گام برداشته‌اند.
 اگر هخامنشیان بیش از ۲۰۰ سال، ساسانیان ۴۰۰ سال و اشکانیان ۴۷۰ سال  در ایران حکومت کردند قطعا بر پایه تمدن و تاریخ بوده است، نه به کمک شمشیر!
زارعی با اشاره به این نکته که ایرانیان باستان در گستره پهناور آن‌روزگار از شرق تا  دل چین و از غرب تا شبه جزیره بالکان از شمال تا روسیه و از جنوب تا شمال آفریقا تنها به کمک تمدن و فرهنگ حکومت کردند و یک تمدن بی نظیر را پایه گذاری کردند، گفت:  به همین دلیل هگل می‌گوید: تاریخ جهان با ایران آغاز می‌شود و در واقع ایرانیان آغازگر تاریخ هستند.
رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ضمن اشاره به گفتار مورخان بزرگی چون ادوارد براون که تاریخ ایران باستان را ستایش می‌کند و ریچارد فرای که آرزو  کرده است در ایران به خاک سپرده شود به سخن یکی از استادان حوزه علمیه در هفته گذشته اشاره کرد و گفت: آیت الله علوی در میان دانشجویان دانشگاه تهران، کوروش و منشور حقوق بشر آن بزرگوار را منشا و بنیانگذار حقوق بشر در جهان دانست و ایران باستان را ستایش کرد.
وی در ادامه افزود: در کنار این تاریخ هزاران ساله و کهن که بایست به آن ببالیم اگر چه به بخش‌هایی نقد وارد است  ولی کلیت آن سرشار از اخلاق مداری و خداگرایی است.
زارعی گفت: از ۱۴۰۰ سال بدین سو با پدیداری اسلام در شبه جزیره عربستان و پس  از ورود به ایران تاریخ  سرزمین ما مسیری دیگر را برای  بالندگی، رشد و پیشرفت  پیدا می‌کند.
وی بر این باور است که؛ هنر نیاکان ما و توانایی و شاهکار تمدن و فرهنگ ایرانی آنجا نمایان می‌شود که دو تاریخ و دو فرهنگ جدا از دو خاستگاه و جغرافیای مجزا را آنچنان آرام آرام در هم تنیدند که از دل آن‌ها یک اندیشه نوین به نام «ایرانیت_ اسلامیت» پدید آمد.
رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا گفت: این اندیشه نوین، سرآغاز دگرگونی‌ها و پیشرفت‌ها و شکوفایی بسیاری در ایران و تمدن اسلامی شد.
مطهری ایرانیت و اسلامیت در کالبد تشیع را مهمترین نقش در توسعه بخشی به تمدن و فرهنگ اسلامی دانسته و ابن خلدون نیز در دهه ۸ هجری می‌گوید: از عجایب روزگار این است که حاملان تمدن اسلامی و ناشران کتاب و دانش، ایرانیان عجم هستند.
به گفته‌ی زارعی؛ متاسفانه در ۱۰۰ سال گذشته کسان و گروه‌های بی‌شمار خواسته و ناخواسته از پان‌ها به ویژه در خوزستان گرفته تا برخی روشنفکران، مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها و مذهبیون تندرو تلاش کردند ایرانیت و اسلامیت را رودر روی هم قرار داده و وانمود کنند که این دو فرهنگ سر ناسازگاری دارند برخی دیگر نیز برآنند یکی را بر دیگری برتری داده و با دستاویز قرار دادن اسلام، ایران‌دوستی را سرکوب کنند.

مصادیق تاریخی همگرایی ایرانیت و اسلامیت

زارعی یاد آور شد: جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان بر این باورند که تمدن‌های کهن در صورتی در درازای تاریخ ماندگار خواهند شد که از یک پدیده فرهنگی به نام دگردیسی برخوردار باشند.
وی افزود: تمدنی پربار و کارگزارنش توانا باشند می‌توانند در گذر روزگار و در برابر تندبادهای  تاریخی پا برجا بمانند تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران به خوبی نشان داده که از این توانایی برخوردار است و اگر تا به امروز در برابر یورش اعراب، یونانیان، مغولان و تیموریان استوار مانده است به دلیل *دگردیسی فرهنگی* است.
زارعی دگردیسی فرهنگی را  تغییر پوسته ظاهری با هدف حفاظت از هسته مرکزی می‌داند و معتقد است ایرانی‌ها در
آمد‌وشدهای فرهنگی توانسته‌اند به خوبی  پاسدار ذات و سرشت فرهنگ بوده وفقط نما و چهره را تغییر بدهند.
وی در ادامه به چند نمونه از مصادیق همگرایی ایرانی- اسلامی در عرصه باورها و روابط اجتماعی اشاره کرد و گفت: امروزه امام حسین (ع) در آیین و باور ها، نماد مظلومیت و پاکی است که با هنر نمایشی تعزیه یا شبیه به سوگش می‌نشینند، این در حالی است که در بررسی تاریخ ایران باستان، سوگ سیاوش یا سیاوش خوانی را مشاهده می‌کنیم.
زارعی افزود: سیاوش در فرهنگ ایران باستان  نماد مظلومیت بوده  که به ناجوانمردی به دست تورانیان کشته شده است که پس از این اتفاق  سرتاسر ایران به سوگ سیاوش پاک سرشت می‌نشیند  و ازدیرباز این آیین در برخی جاها مانند هرات٬ مرو٬ خجند٬ خوارزم و…. برگزار می‌شده است.

سیاوش‌خوانی همان تعزیه‌خوانی امروز

همه پژوهشگران تاریخ و مردم‌شناسی معتقدند ایرانی‌ها به زیبایی سوگ سیاوش را در شخصیت امام حسین متجلی کردند و سیاوش‌خوانی را به تعزیه‌خوانی امروز بدل کردند.
زارعی در دیگر نمونه از هنر نیاکان ما به آیین جوانمردی و زورخانه‌ای اشاره کرد و گفت: در فرهنگ شیعی ما ایرانیان حضرت علی (ع) نماد پیمان مودت، عیاری و پهلوانی است که در ورزش زورخانه‌ای متجلی است که در بررسی ایران باستان، پیش از پدیداری آیین زرتشت،  مهر نیز دقیقا ویژگی‌های  پیمان‌دوستی و خداگرایی را دارا بوده است آیین مهر با پدیداری زرتشت اگر چه از جایگاه رفیع خود فرو می‌افتد اما در دین زرتشت حل شده و این اندیشه تا اروپا  نفوذ می‌کند و چنان پذیرفته می‌شود که تا ۴ سده‌ی نخست میلادی اروپاییان علاوه بر مسیحیت مهرپرست نیز بوده‌اند و در واقع جشن کریسمس اروپاییان همان مهر پرستی ایرانیان باستان است که در باورهای امروز ما می‌توان نماد آن را در جشن مهرگان و شب چله مشاهده کرد.
وی با اشاره به اینکه ایرانی‌ها  به مهر پرستی  رنگ اسلامی بخشیدند افزود: زورخانه‌های امروز همان مهرابه‌های باستانی و نیایشگاه‌های مهر هستند که گود ۶ ضلعی آن‌ها پرستش گاه مهر بوده است پایین بودن سقف در ورودی زورخانه‌های امروز نماد تواضع و فروتنی است که یکی از ارکان و پایه‌های مهرپرستی بوده است.
رییس کارگروه انجمن تاریانا افزود: در ایران باستان بر دیواره‌های مهرابه‌ها یا زورخانه‌های امروز، عکس‌های مهر وجود داشته که پس از ورود اسلام عکس‌های حضرت علی(ع) بر آن‌ها نقش بست ایرانی‌ها به زیبایی منش عیاری و پهلوانی را که در مهر متجلی بود بار دیگر در حضرت علی(ع) متجلی کرده و هر دو را حفظ کردند.
وی به نمود اسلامیت و ایرانیت  در اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی اشاره کرد و گفت: در همه‌ی جنبش‌های سیاسی و اجتماعی  که پس از اسلام  بر علیه عربیت و نژاد پرستی اعراب، مغول‌ها و تیموریان و در تاریخ معاصر برای نو‌گرایی و تمدن و تجدد ایجاد شده،  ایرانیت و اسلامیت  هویداست.
زارعی افزود: کسانی‌که به خون‌خواهی امام حسین برخاسته، و به مختار یاری رساندند ایرانیانی بودند که علاوه بر خونخواهی امام حسین (ع)، کین امویان نژادپرست را در دل داشتند.

امویان به نام دین به ایران  آمدند اما کشورگشایی کرده و نژاد‌پرستی را در پیش گرفتند
زارعی گفت: ابو مسلم اگرچه برای آل عباس و محمد(ص) قیام کرد اما ایرانی‌ها در کنار این آموزه برای ماندگاری ایران از او حمایت کرده و امویان را سرنگون کردند و به همین علت پس از انتخاب بغداد به عنوان پایتخت ایران ، یکی از دروازه‌های شهر را «باب الاخراسان»  نامیدند چرا که مردم خراسان بیشترین نقش را در پیروزی علیه امویان داشتند.
رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ادامه‌ی قیام سربداران  علیه مغول و حسن صباح بر علیه عباسیان را بخش دیگری از همراهی دینی و ملی‌گرایی دانست.
زارعی در ادامه به مصادیق همگرایی ایرانیت و اسلامیت در تاریخ معاصر پرداخت و افزود: نو‌گرایی و مدرنیته که با جنگ‌های اول و دوم روسیه در زمان قاجاریه آغاز می‌شود نیز می‌توان ایرانیت و اسلامیت را آنجا که عباس میرزا ولیعهد «می گوید: باید از علما کمک بگیرید که اندیشه های اسلامی را  تهیج بکنند و با آمیخته شدن به ایرانیت مردم به جنگ روسها بروند» و همچنین درقتل گریبایدوف سفیر روسیه، جنبش تنباکو و نهضت مشروطه به خوبی مشاهده کرد.
وی افزود: اگر در نهضت مشروطه دو سید معروف، طباطبایی و بهبهانی حضور دارند در سویی دیگر نیز روشنفکرانی چون فتحعلی آخوند زاده ، تالبوف تبریزی و یوسف مستشارالدله قرار دارند .
زارعی در خصوص مصادیق ایرانیت و اسلامیت در ملی شدن صنعت نفت، انقلاب ۵۷ و جنگ تحمیلی یادآوری کرد: جوانان این مرزو بوم با سربند یا «ابوالفضل» و «یا مهدی ادرکنی»، در کنار دین و تحقق شعار آرمانی «راه قدس از کربلا می گذرد» برای پاک کردن این سرزمین مقدس اهورایی از اهریمنان جنگیدند که نام زیبای خرمشهر سوسنگرد و خوزستان پا برجا بماند.
زارعی ضمن اشاره به این نکته که بسیاری از جوانانی که در تکیه‌گاه‌ها ایام محرم را به سوگ نشسته و پای پیاده تا کربلا می‌روند، همان کسانی هستند که ۷ آبان ماه برای بزرگداشت مقام کوروش به پاسارگاد می‌روند، خاطر نشان کرد:  این یک واقعیت است که ایرانیت و اسلامیت همیشه در کنار هم بوده‌اند.

ایرانیان یک ملت بوده و هستند
وی در خصوص دستاورد های ایرانیت و اسلامیت در ایران گفت: ما یک ملت بوده و هستیم با یک هویت و  زبان شیوای فارسی ؛ بر خلاف آنچه که امروز تبلیغ می‌کنند که ایران کشوری چند ملیتی با زبان‌های گوناگون است.
زارعی بر این باور است که؛ به دلیل اینکه ما یک ملت بودیم  توانستیم دو اندیشه دو دیدگاه دو نگرش را از دو جغرافیا هم خوان کرده و همزیستی ایجاد کنیم که در هیچ جای جهان اسلام مانند ندارد.
رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا تاکید کرد: وقتی همگرایی دو دیدگاه ایرانی-اسلامی  تا کنون نه تنها مشکلی ایجاد نکرده که منشا تحولات  بسیاری نیز  بوده‌اند، چرا امروزه سعی بر جدایی این دو دیدگاه از یکدیگر داریم؟
وی افزود: در خوزستان، پان عربیسم  بسیار تلاش می کند که با دستاویز قرار دادن اسلام، ایرانیت را محکوم کند این در حالی است که پیامبر اسلام پس از هجرت به مدینه با به رسمیت شناختن  ۳ قبیله یهودی٬ بنی‌نضیر٬ بنی‌قریظه و بنی قنیقاع به انسانیت ادیان احترام می‌گذارد. چرا ما امروز اینگونه عمل نکرده و فرهنگ و تمدن ایرانی را با انگ‌های زرتشتی و میترائیسم بکوبیم در حالیکه اندیشه‌ها و باور‌های ایرانی مملو از خدا گرایی و انسان‌مداری است.
وی بر این باور است که اگر غرب برای داشتن ۸ مارس«روز زن» به خویش می بالد نیاکان ما هزاران سال پیش جشن «سپندارمذگان» را در 29 بهمن‌ماه (5 اسفند در گاهشمار زرتشتی) برگزار می کردند. چرا ما این آیین را برجسته نکنیم و در کنار روز زن به مناسبت میلاد حضرت فاطمه(س)، جشن « سپندارمذگان» را نیز  گرامی بداریم.
وی ضمن اشاره به این نکته که می‌توانیم در کنار اعیاد مذهبی،  جشن‌های باستانی تیرگان و مهرگان را نیز گرامی بداریم، گفت: همانطور که باید شخصیت‌های مذهبی را ارج بنهیم، گرامیداشت  بابک خرمدین، یعقوب لیث و آریو برزن را نیز نباید از خاطر برد.
وی با اشاره به این نکته که بخش زیادی از قوانین اسلامی تاییدی بوده است یاد آور شد: آیین حج  پیش از اسلام نیز انجام‌ می‌شده است و پس از ظهور اسلام، به آن مهر تایید زده شد پس ما نیز چنین کنیم و به آیین پیش از اسلام احترام بگذاریم و بدانیم که ایران به هیچ وجه با اسلام در ستیز نیست.
آیت الله رضا حیدری استاد دانشگاه و دکترای کلام و فلسفه در ادامه‌ی این جلسه انجمن تاریانا به بررسی موضوع همگرایی یا ناسازگاری ایرانیت و اسلامیت، بر اساس دیدگاه و کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» شهید مرتضی مطهری،  پرداخت و عنوان کرد: این کتاب مجموعه‌ی ۹ سخنرانی  مرتضی مطهری است که در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسیده است.
وی افزود: کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را به دو گونه تحلیل کرده و گفته‌اند برای درک بهتر، باید در ابتدا کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب را مطالعه کرد و نظر دیگر این است که باید به جای مقایسه با اثر زرین کوب، بطور مستقل به این کتاب، پرداخته شود.
کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب ،۱۷ سال، پیش از کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران مرتضی مطهری به رشته تحریر درآمده است. او در این کتاب به تحلیل حمله مسلمانان به ایران پرداخته است.
حیدری به زیبایی‌های تقابل این دو نویسنده اشاره کرد و گفت: پیوند میان حوزه علمیه، دانشگاه و پژوهشگران ناشی از همین دست  ارتباطات فکری و فضای گفتگو و نقد بوده است.
وی خاطرنشان کرد: زرین کوب  مطالب موجود در چاپ اول کتاب دو قرن سکوت خود  را ناشی از نگاهی متعصبانه عنوان کرده و شجاعانه آن مطالب را در چاپ دوم حذف می‌کند البته این بدان معنا نیست که زرین کوب از تمام آنچه که گفته صرف نظر کرده است. مطهری نیز در چاپ های ششم و هفتم تغییرات عمده‌ای در کتاب خود ایجاد کرده است و نشان‌دهنده‌ی تاثیراتی است که این دو بر روی یکدیگر داشته‌اند.
عبدالحسین زرین کوب در فصل اول کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام خود،  سعی می‌کند لحن کتاب دو قرن سکوت را تلطیف  کرده و تصریح کند که لحنش  در کتاب دو قرن سکوت قدری از معیارهای پژوهش به دور بوده است.
وی ضمن اشاره به این نکته که نباید کتاب مطهری را در تقابل با کتاب زرین‌کوب دانست گفت: زرین کوب در کتاب خود به بحث در خصوص نحوه‌ی ورود اعراب به ایران و فروپاشی حکومت می‌پردازد و فاتحان را مقصر تباهی ایران در دو قرن پس از ورود اعراب می‌داند و از ایران باستان در مقابل فاتحان عرب دفاع می کند.
حیدری اضافه کرد: اما مطهری بیشتر به وجه مسلمان بودن فاتحان توجه کرده و با اشاره به دوره‌ی ساسانیان به موضوع ایران باستان نمی‌پردازد. او به وضع اجتماعی ایرانیان در زمان ورود فاتحان اشاره کرده و تقابل اسلام در برابر حاکمان ساسانی را به چالش می کشد. اگر چه مطهری و زرین کوب با متد تاریخ سخن می گویند اما غایت و هدف این دو با یکدیگر متفاوت است.
حیدری در خصوص ۲ مزیت  کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، افزود: مطهری در این کتاب سعی می‌کند به نحوی بنیادین،  «اسلام و عربیت» همچنین  «ایران باستان و  ساسانیان» را از یکدیگر تفکیک کند.
مطهری ضمن اشاره به نقش اندیشمندان اسلامی-ایرانی در نشر،گسترش، تعمیق و تشریح اسلام در جهان می‌گوید: هیچ گروه و ملتی به اندازه ایرانیان به اسلام خدمت نکرده‌اند حتا عرب که اسلام در میان آنها ظهور کرده است وی زبان فارسی را از نقاط قوت این بحث بر می شمرد.
آیت الله حیدری ادامه داد: خدمات ایرانیان به حفظ ادبیات عرب انجامید چرا که  ایرانیان زبان عربی را زبان دین می‌دانستند و بزرگترین نویسندگان دستور زبان عرب، ایرانی هستند.

نخستین کتاب کامل نحو در ادبیات عرب را سیبویه ایرانی نوشته است

این استاد حوزه و دانشگاه ۳ نقد را بر کتاب مطهری وارد دانست و تشریح کرد: برخی گفته‌اند مطهری اطلاعات دقیقی از ایران باستان ندارد و با قرار دادن سلطنت و پادشاهی در ردیف ایران باستان، حق آن را به خوبی ادا نکرده است.
وی افزود: ممکن است این نقد بر مطهری وارد باشد چرا که او یک فیلسوف، فقیه و روحانی است نه یک تاریخ‌دان! قلم او در تاریخ ناشیانه است.
حیدری عدم شناخت مطهری از دیگر حکومت‌های ایران باستان و تمرکز بر ساسانیان را نیز از دیگر نقد‌‌‌‌‌‌های وارد بر وی خواند و عنوان کرد: اگرچه با این نقد  نسبتاً موافقم اما انصافاً مطهری حافظه خوبی دارد و می‌تواند نقاط کلیدی بحث را به خوبی مطرح کرده و خلاصه‌گویی کند.
وی افزود: برخی دیگر می‌گویند مطهری تعریف خوبی از ملیت و ملی‌گرایی ارائه نمی‌دهد و در ذهن خواننده، ملی‌گرایی را متعارض با موازین اسلامی پرورش می‌دهد، من این نقد را نمی‌پذیرم و اعتقاد دارم نویسنده متکفل بیان همه چیز نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه ضمن ترسیم فضای عصر مطهری توضیح داد: در زمان مطهری ناسیونالیسم قوی در  ایران حاکم بود و در برابر جریان پان‌ها و حتی جریان اسلامی قرار داشت و ملی‌گرایی و ایران‌گرایی با اسلام‌گرایی مخالف بود مطهری در زمان تالیف کتابش قصد داشته به درگیری‌های ذهنی مخاطب خود در این خصوص پاسخ بدهد.
مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به بحث تخلفات عمدی یا سهوی فاتحان نمی‌پردازد؛ البته در جایی اینگونه بیان می کند که اگر خطایی هم بوده است نباید خطای فاتحان را به پای اسلام نوشت چون آموزه‌های دینی به آنان چنین بدرفتاری‌هایی را یاد نداده است ولی حتی به چند نمونه هم اشاره نکرده و  این نگاه را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند که مطهری رفتارهای اشتباه اعراب را نادیده گرفته است.
در خصوص چگونگی اسلام آوردن ایرانیان می‌توان به سخن  یک مستشرق انگلیسی در کتاب «تاریخ گسترش اسلام» اشاره کرد که می گوید: «تفتیش عقاید،  شکنجه، سخت‌گیری‌های دینی حس تنفر را علیه دین رسمی زرتشتی و طبقه پادشاهی در ایرانیان به وجود آورده بود به همین دلیل آن‌ها به دنبال منجی می‌گشتند.»
حیدری ضمن اشاره به این نکته که برخی معتقدند ایران با شمشیر فتح شد و  ایرانیان از روی ترس و اجبار دین اسلام را پذیرفتند خاطر نشان کرد: اگر چنین بود چرا پس از اینکه فشار از روی آن‌ها برداشته شد قیام نکردند و به دین زرتشتی باز نگشتند؟ و چه شد که وقتی حتی رفتار حاکمان در حجاز بر علیه آن‌ها شد، نسبت به دین اسلام بدبین نشدند؟ وقتی که قرار شد حکومت مستقل تشکیل دهند، چرا باز هم حکومت مستقل اسلامی تشکیل دادند؟
وی افزود: هرچند تصرف ایران سریع انجام شد اما تغییر دین در ایران بسیار کند صورت گرفت و تا امروز، مرکز صابئین مندایی در دنیا، ایران و در اهواز است و حتی بسیاری از شهرهای ایران با پرداخت جزیه دین خود را حفظ کردند.

اعراب ایرانیان را مجبور به پذیرش دین اسلام نکردند

حیدری تبیین کرد: اعراب، ایرانیان را مجبور به پذیرش دین اسلام نکردند و ایرانیان نیز  در برابر  پذیرش دین اسلام بسیار مقاومت کرده و آرام آرام طی سال‌های متمادی مسلمان شدند و بعد از رفع اجبارها نیز به آیین زرتشتی بازنگشتند گرچه زرتشتیان در ایران باقی ماندند.
دین رسمی ایران در زمان ساسانیان زرتشتی بود اما بر اساس اسناد فراوان ایرانیان از گذشته‌های دور موحد بوده‌اند نه زرتشتی؛ آثار عبادت کعبه تا ۴۰۰ سال قبل از اسلام در ایران به وفور یافت می‌شود.

زمزم و ایرانیان

حیدری خاطر نشان کرد: یکی از وجوه نامگذاری چاه زمزم را زمزمه ایرانیان‌ بر سر چاه می‌خوانند و زمانیکه عبدالمطلب برای احیا چاه زمزم شروع به کندن آن مکان می‌کند با چند آهوی زرین و شمشیر طلایی مواجه می‌شود که آثار ایرانیان بر آن‌ها نقش بسته‌است.
علی بن حسین مسعودی، مورخ و دانشمند جهان عرب در سال ۲۸۳ هجری قمری در زمینه پیشینه تاریخی زمزم قبل از اسلام این چنین نوشته است: ایرانیان قدیم به احترام خانه کعبه و جدشان ابراهیم(ع) به زیارت بیت‌الحرام می‌رفتند و بر آن طواف می‌بردند. آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان سرملوک ساسانی بود. گویند به سبب زمزمه‌ای که او و دیگر ایرانیان بر سر چاه می‌کرده‌اند آن را زمزم گفته‌اند و این نام معلوم می‌دارد که زمزمه ایشان بر سر چاه مکرر و بسیار بوده است.
ایرانیان در آغاز روزگار، مال و گوهر و شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه می‌کردند. ساسان پسر بابک دو آهوی طلا و جواهر با چند شمشیر و طلای فراوان به  کعبه هدیه کرد.
به گفته‌ی حیدری؛ برخی معتقدند ایرانیان در مقابل قوم عرب ایستادگی کردند و با حفظ زبان فارسی نشان دادند که از دل جان اسلام عرب را نپذیرفته‌اند.
وی پاسخ به این گفتار را واضح دانست و تصریح کرد: بزرگترین نویسندگان و شاعران زبردست ادبیات عرب ایرانی بوده‌اند و بسیاری از تاریخ‌نگاران و مفسران جهان اسلام و علما مذاهب اهل تسنن و تشیع نیز ایرانی هستند.

اسلام و تشیع را ایرانیان تقویت کردند

حیدری در خصوص این نکته که چرا ایرانیان به تشیع گرایش پیدا کردند و حکومت آل بویه را تشکیل دادند در حالی که گفتمان غالب در جهان اسلام تسنن بود، تبیین کرد: گروهی بر این باورند که ایرانیان زیر لوای تشیع  پنهان شده و اسلام را پذیرفتند و تشیع، ساخته و پرداخته ایرانیان است.
وی در جواب این گفتار افزود: شیعه از اساس عربی است همانطور که اسلام از عرب ظهور کرد. آنگونه که تمام اسلام را ایرانیان تقویت کردند تمام شیعه را نیز ایرانیان قدرت بخشیدند. شیعه قدرت احادیث و کتب خود را مدیون ایرانی‌ها می‌داند.

1
از راست: اشکان زارعی کنشگر فرهنگی و رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا خوزستان و آیت الله رضا حیدری استاد دانشگاه و دکترای کلام و فلسفه

2

 اشکان زارعی کنشگر فرهنگی و رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا خوزستان
اشکان زارعی کنشگر فرهنگی و رییس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا خوزستان

4

5

6

7

فرتور رسیده است.

0114

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

3 پاسخ

  1. با سپاس از برگزار کنندگان چنین همایش هایی، بهتر است از پژوهشگران زرتشتی نیز در اینگونه گردهم آیی ها دعوت به شرکت و سخنرانی گردد…
    با نگرش به سخنان آیت الله حیدری یادآوری می کنم اگر به تاریخ های نوشته شده در روزگار حمله اعراب به ایران واندکی پس از آن نگاهی ژرف تر داشته باشیم. واقعیت های آن روزگار را بهتر درک خواهیم کرد. تاریخ طبری، تاریخ سیستان و دیگر نوشته ها گواه این ادعاست. به عنوان مثال در تاریخ بخارا آمده است که مردم آن سامان، هفت بار پس از مسلمان شدن با ترک سپاهیان عرب از بخارا، دوباره به دین پیشین خویش برگشتند. چون این گزارش به خلیفه در بغداد داده شد. چنین دستور داده شد که در هرخانواده زرتشتی بخارا که تغییر دین داده است یک سرباز عرب اقامت کند تا پس از چندین سال آنان اجازه برپایی آیین های گذشته وبرگشت به دین ایرانی را نداشته باشند.

  2. یکی از اشتباهات و اشکالاتی که متوجه ایراندوستان است، اسلام ستیزی است، اسلام به نفسه یک دین است مانند ادیان دیگر و چه بسا بهتر از بسیاری ادیان و نباید کارهایی که ریشه در بدویت اعراب دارد را به حساب اسلام گذاشت، از سویی دیگر عمر و امویان که به نام اسلام مرتکب جنایات بسیاری درحق ایران شدند از دشمنان خاندان علی و آل هاشم بودند و همین یکی از دلائل گرایش ایرانیان به شیعه و مرکزیت شیعه در ایران شد، بنابراین باید بین اسلام و بویژه اسلام ایرانی و فرهنگ اعراب بدوی تمایز قائل شد و دیگر اینکه اعراب در حدی نبودند که دشمن ایران و ایرانی باشند و ایرانیان آنها را به شمار نمی آوردند، دشمن اصلی ایران را باید در غرب جست، فراموش نکنیم بزرگترین ضربه به دین بهی را گجسته اسکندر زد که کتابهای بسیار از جمله اوستا را که بر دوازده هزار پوست نوشته شده بود سوزاند و جهانیان امروز یونان را مهد دانش می دانند در حالیکه ایران مهد تمدن و دانش جهان بوده است

  3. اسلامیگری و ایرانیگری به نگر من با یکدیگر ناسازگارند نه اینکه بگم اسلام دین عرب هاست نه اسلام فرگشته ترین دین است ولی هنگامی که ما این شعار رو میگیم داریم نفی میکنیم ادیان دیگه رو مسیحیت و زرتشت و …ایرانیت و اسلامیت یعنی نفی ملیت ایرانی ،ایران که تنها دین اسلام ندارد ادیان دیگری هم دارد هنگامی که ما میگیم ایرانیت و اسلامیت انگار به پیروان ادیان دیگر میگوییم شما از این ایران نیستید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-07-19