یادمانهای تاریخی– فرهنگی کشور در حالی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور درجهبندی شده که اَرج و شان و هویت آنها، نادیده گرفته شده و از میان رفته است.
به گزارش اَمرداد، یادمانهای تاریخی و فرهنگی کشور را باید بیگمان نشانههای هویتی و شناسنامهی بالَندهی مردم بهشمار آورد. این یادگارهای گذشتگان پاکنهاد ما و تکرار ناشدنی، از پَس هزارهها و سَدهها و با فراز و نشیبهای فراوانی به سلامت گذر کرده تا به دست ما رسیده است و بر ما نیز، بایسته (:واجب) است تا با چنگ و دندان و همانگونه که سالم و پابرجا به ما رسیده، از آنها پاسداری و نگاهبانی کرده و به آیندگان که دارندگان (:صاحبان) اصلی این سرزمین هستند ، واگذار کنیم. از همین روی، یادمانهای تاریخی و فرهنگی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به ثبت ملی و جهانی میرسند تا با اَرج نهادن و پاسداشت آنها، بتوانیم به بهترین روش و شکل ممکن، این یادگاریها را نگهداری کنیم.
یادمانهای تاریخی و فرهنگی کشور وابسته (:مربوط) به هر دورهای از تاریخ که باشد دارای اَرج و ارزش ویژهای بوده و باید در نگهداری و پاسداشت آنها کوشش کرد و به همهی یادمانهای تاریخی و فرهنگی نگاهی یکسان و برابر داشت. زیرا هنگامی که برچسب ملی و یا جهانی بر این یادمانها میزنیم، به معنای ارزش و اهمیت آنها بوده و خویشکاری (:وظیفه) همهی نهادها و اُرگانها و دولت و مردم است تا به درستی از یادگارهای گذشتگان پاسداری و نگاهبانی کنند و میان آنها نیز، هیچ تفاوتی گذاشته نشود. هرچند که، یادمانهای باستانی تنها به اَنگیزهی دیرینگی بیشتر و حکمت و اندیشهی رازآمیزی که در پَس ساخت و پدیداری آنها وجود داشته، اَرج و ارزش بیشتری دارند، ولی برپایهی قانون و همان برچسب ملی و جهانیای که بر روی یادمانها زده شده، باید با نگاهی برابر و یکسان به آنها پرداخته و نگریسته شود.
اما شوربختانه چند سالی است که برخی از سرپرستان و مدیران میراث فرهنگی کشور میان یادمانهای تاریخی و ملی، با دیدهی نابِهنجار و نادرست نگریسته و برچسب نفیس و غیر نفیس و یا درجه یک و درجه دو، میزنند. از سویی، به درستی روشن نیست که کدام یک از یادمانها را باید درجه یک و کدام را درجه دو و کدام را نفیس به شمار آورد. از دید جایگاه هویتی و شان یادمانهای تاریخی و فرهنگی، همهی آنها درجه یک و نفیس به شمار میآیند و نباید هیچگونه تفاوتی میان آنها، قایل شد. همچنین هر مدیر و سرپرستی برای گزینش واژهی نفیس و درجه یک و درجه دو، اَنگیزهای را بیان کرده و خبرگزاریها و روزنامهها را قانع میکند که همین که گفته شده، درست است! باید دانست برابر قانون، همهی یادمانهایی که به ثبت ملی و یا جهانی رسیدهاند، یکسان و برابر بوده و این روش برخورد با یادمانهای تاریخی و فرهنگی، تنها بازی با واژگان (:کلمات) است برای رسیدن به آرمانها و آرزوهای برخی از مدیران. زیرا همهی گامهای ثبت، رسیدگی، پاسداری و انجام دیگر امور برای یادمانهای تاریخی و فرهنگی یکسان است و هیچ فرد یا مقامی بر پایهی قانون حق ندارد میان آنها تفاوتی قایل شود.
تفکیک یادمانهای جهانی از یک پروندهی مشترک!
اما چندی است که مدیران وزارت میراث فرهنگی میان یادمانهای تاریخی ملی و حتا جهانی از یک پروندهی مشترک، تفاوت قایل شده و آنها را دستهبندی و درجهبندی و از هم جدا کردهاند و بر همین پایه، بهای بلیت ورودی به این یادمانها را قیمتگذاری و مصوب کرده و به استانها فرستادهاند تا به اجرا درآید.
نکتهی شگفتاَنگیز و در خُور نگرش این قیمتگذاریها، برای یادمانهای جهانی از یک پروندهی مشترک یا همان زنجیرهای است که وابسته به یک دورهی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و هنری در یک شهر است که ذهنها را درگیر خود کرده و بسیار اِبهام آمیز و کارشناسی نشده است. بدتر از همه، آن که اَرج و اهمیت و ارزش و شان این یادمانهای جهانی را به زیر پرسش برده و هویت آنها را خَدشهدار کرده است. موضوعی که نباید به سادگی از کنار آن گذشت و بایسته است همهی کارشناسان اَمر و جامعهی علمی و دانشگاهی پای کار آمده و دیدگاههای خود را بیان کرده تا به یک جمعبندی سراسری رسیده و مصوبهی آن، بازنگری و درست شود. زیرا اینگونه پرداختن و تفاوت قایل شدن میان یادمانهای تاریخی، جدا از نادرست و غیرعلمی بودن، اَرزش و اهمیت آنها را نزد تودهی مردم پایین میآورد.
از سویی، اینگونه نگاهها از دید جامعهشناسی و روانشناسی، اَنگیزهای بر آسیبرسانی برخی از تودهی مردم و دستگاههای دولتی به یادمانهای جهانی و به ویژه ملی و یا همان یادگارهای درجه دو و درجه سه خواهد شد. هرچند که، این موضوع باید در نگاهی ریزبینانه و موشکافانهتر و در گزارشی فراگیر (:جامع) بررسی شود و در این جا، نمیگنجد.
جدول درجهبندی یادمانهای جهانی سرزمین پارس
نموداری از درجهبندیِ یادمانهای تاریخی – فرهنگیملی و جهانی در استان پارس (:فارس) که در شبکههای اجتماعی پخش شده و در تارنمای (:سایت) وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به ثبت رسیده، بیانگر نگاهی ناکارشناسانه، غیرعلمی و سطحی بوده و دارای اِبهامهای فراوانی است.
بسیار شگفتاَنگیز است که در این نمودار مجموعهی جهانی و ساسانی بیشاپور کازرون از یادمان تنگِ چوگان که یک پروندهی مشترک و زنجیرهای بهشمار آمده و تنها با گذر یک جادهی آسفالته در این برههی زمانی از یکدیگر جدا شده، برچسب درجه یک و درجه دو گرفتهاند! شگفتاَنگیزتر و بدتر آن که، دیرینکدهی (:موزه) بیشاپور که تنها دیرینکدهی ساسانی جنوب کشور است و ارزش بسیار فراوانی از دیدگاه پژوهشهای باستانشناختی و تاریخی را دارا است و درون مجموعهی جهانی بیشاپور نیز، قرار گرفته، برچسب درجه سه خورده است!؟ به سخنی روشنتر، یعنی مجموعهی جهانی بیشاپور که تنگِ چوگان و دیرینکدهی درون آن که همگی وابسته به یک دودمان (:سلسله)، یک دورهی تاریخی و فرهنگی، هنری و اجتماعی و … است و به گونهی زنجیرهای و مشترک به ثبت جهانی رسیدهاند از هم جدا شده و به ترتیب به درجه یک، درجه دو و درجه سه، بخشبندی و بهاگذاری شده است! بهراستی که بسیار مایهی شگفتی، خنده و چالشبراَنگیز است اینگونه پردازش و نگاه به یک پرونده و یا بهتر است بگوییم یک یادمان تاریخی بههمپیوسته.
مورد دیگری که مایهی شگفتی و اِبهام بسیار فراوان است و روشن نیست چگونه مدیران و کارشناسان به چُنین نتیجهای رسیدهاند، یادمان جهانی کاخ اَردشیر بابکان در پیروزآباد که به نادرستی آتشکده خوانده شده، است. در این نمودار نخستین کاخ گُنبددار ساسانی که باز در یک پروندهی زنجیرهای با بیشاپور کازرون به ثبت جهانی رسیده است و هیچ دست کمی هم از آن، نداشته و ندارد، درجه دو سنجیده شده است! بدتر از همه، آن است که بدانیم جایگاه کاخ جهانی اَردشیر، پایینتر از مجموعهی تاریخی – فرهنگی ارگ کریمخان زند و یا مجموعهی تاریخی – فرهنگی سعدی در شهرستان شیراز است! در این جا، نگارنده بههیچ روی، به دنبال سنجش این یادگارهای جهانی و ملی برنیامده و نخواهد آمد که کاری بس نادرست و غیرعلمی است. اما چگونه میتوان پذیرفت یک یادمان شکوهمند شناختهی شدهی جهانی که از فراز و نشیب سدهها به سلامت گذر کرده و دارای جایگاه بالا و ارزشمندی نزد همهی کارشناسان جهانی است را درجه دو، بخشبندی کرد. به باور همهی کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی دست کم این دو مورد یاد شده، باید درجه یک، بخشبندی میشد و شایسته نیست که اَرج و شان و هویت برخی را پایین آورد.
این موضوع را میتوان چنین تفسیر و برگردان کرد که وزارت میراث فرهنگی در این جا، خودزنی کرده است. یا دست کم در نگاه تودهی مردم چنین مینمایاند.
نگارنده برای این که، سخن به درازا کشیده نشود از آوردن نمونههای بیشتر پرهیز کرده و داوری را نخست به کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی دلسوز و آگاه و دو دیگر به خوانندگان واگذار میکند.