لوگو امرداد

زنده‌کننده‌ی اندیشه ایرانشهری در دستگاه حکومتی عصر مغول

mostofiاگر کسی با شما درباره جلد دوم شاهنامه سخن بگوید چه فکری خواهید کرد ؟ شاید فکر کنید او دروغ می‌گوید و یا شوخی می‌کند؟  اما این اتفاقی است که در تاریخ ایران رخ‌داده است . شاید باور کردنش قدری مشکل باشد که بدانیم مردی از تبار حر بن یزید ریاحی (شخصیت مشهور واقعه کربلا) که خود و اجدادش نسل‌اندرنسل حاکم و یا مستوفی قزوین بودند با معاضدت سیاست‌مداری کیاس از نسل یهودیان همدان توانسته باشد خون‌خوارترین و جلادترین دشمن تاریخ ایران را متقاعد کند که “نام”، “فرهنگ”، “هویت” و “حدودوثغور جغرافیایی سرزمین ایران” را پس از سال‌ها فترت و فراموشی در دستگاه اداری و سامانه دیوانسالاری کشور زنده کند.
روی سخن این نوشتار با کسانی است که اخیرا با طرح دعاوی دروغین، «ایران» را نامی جعلی و اختراع سلطنت پهلوی معرفی می‌کنند.
هرچند پس از یورش تازیان نام ایران از کلیه‌ی مکاتبات اداری و اسناد رسمی حذف شد اما شاعران و مورخان ایرانی در حفظ هویت ایرانی از خود سعی بلیغ نشان داده و هویت ایرانی و زبان فارسی را با جان‌ودل زنده نگاه داشتند . به‌درستی معلوم نیست که اول‌بار چه کسی تلاش کرد که نام ایران را به اسناد رسمی و دستورات حکومتی بازگرداند اما در این میان نام دو تن بیش از همه می‌درخشد . حمدالله مستوفی و خواجه رشیدالدین همدانی.
حمدالله مستوفی یکی از شاخص‌ترین چهره‌هایی است که در نهضت احیا نام ، هویت و تعیین حدودوثغور تاریخی و جغرافیایی “سرزمین ایران” در دوران مغول به‌طور جد اهتمام ورزیده و با نوشتن منظومه حماسی “ظفرنامه” تاریخ ایران را از نقطه‌ای که حکیم طوس در شاهنامه به پایان برده تا اواخر سلطنت مغول (یعنی دوران سلطان ابوسعید بهادر آخرین پادشاه مغول) به رشته تحریر درآورده است. هرچند زبان و اصالت ظفرنامه به لحاظ ارزش ادبی هیچ‌گاه به‌پای شاهنامه فردوسی نمی‌رسد اما با توجه به دغدغه‌های فکری و روحیه ملی که در وجود حمدالله مستوفی موج می‌زند شاید بتوان گفت که او درواقع جلد دوم شاهنامه را به رشته تحریر درآورده است. خاصه آن‌که متن تصحیح‌شده شاهنامه فردوسی به کوشش خود او نیز در حاشیه همین کتاب ثبت و ضبط گردیده است .
پیش از او فراوان بودند ادبا و فرهیختگانی که در زنده ماندن هویت ایران تلاش کرده بودند. و چه بسیار کسانی که منظومه‌هایی حماسی و تاریخی به سبک شاهنامه سروده و گوشه‌هایی از تاریخ ایران را با زبانی ادیبانه و شاعرانه ثبت و ضبط کرده‌اند. اما کوشش حمدالله از لونی دیگر است. چرا که او تنها کسی است که در عصر مغول توانسته در ابعاد مختلف و با شیوه‌های گوناگون به احیا نام و هویت ایران‌زمین یاری رساند و در این زمینه حتی خواجه رشیدالدین همدانی که به لحاظ مقام، جایگاهی بالاتر از او داشت نیز به‌پای او نمی‌رسد .
حمدالله مستوفی مباشر و یار نزدیک خواجه رشیدالدین همدانی و جزو درباریان متنفذ غازان خان، سلطان محمد خدابنده (الجاایتو) و سلطان ابوسعید بهادر بود. سه پادشاهی با پذیرش دین اسلام و فرهنگ و سنت ایران‌زمین صفحه جدیدی در تاریخ ایران گشودند .
مستوفی در آثار سه‌گانه خود یعنی نزهه القلوب ، ظفرنامه و تاریخ گزیده به‌خوبی نشان داد که نام، یاد و فرهنگ ایران در پرتلاطم‌ترین دوران تاریخی سرزمین ایران در دل و ذهن و جان مردم ایران زنده بود. چه این اگر کوشش او بر جعل و تحریف استوار می‌بود قاعدتا مخالفان و منتقدان بسیاری در زمان حیاتش می‌توانستند بر او بتازند و روایت‌ها و آثار او را مجعول بنامند. این در حالی است که نتیجه کوشش مشترک او و رشیدالدین مبدا منشآت پربار اداری و دواوین کشوری شد تا جایی که حتی دول متخاصم نیز در مرسولات رسمی و یا کتب تاریخی خود از ایلخانان مغول تحت عنوان “خان مملکت ایران” و یا “شاه ایران” یاد کرده و نام ایران‌زمین تا به امروز به رکن رکین اسناد و مکاتبات  رسمی مبدل گشته است.

حمدالله در دوران حیات خود سه خدمت بزرگ تاریخی را سامان داد.
1 – نزهه القلوب مهم‌ترین اثر مکتوب حمدالله مستوفی است که با صراحت و شفافیتی مثال‌زدنی حدود جغرافیایی “سرزمین ایران” را برگرفته از شاهنامه فردوسی و منطبق با ملک کیان (سلسله کیانیان در شاهنامه) و مرزهای پادشاهی ساسانی مشخص کرده است.
در این کتاب فصل مفصلی به نام “سرزمین ایران” وجود دارد که در این فصل ممالک ایران را یک‌به‌یک نام برده و به‌تفصیل توضیح می‌دهد . وی در مقدمه این فصل می‌نویسد : “حق سبحانه و تعالی نظرمرحمت و رافت فرموده ایران‌زمین مملکت و سایر بلاد مسلمین را تا ابدالدهر از نکبات زمان در حفظ و امان خود نگاه داراد.” در واقع آن‌گونه که خود مستوفی توضیح می‌دهد هدف و انگیزه اصلی از نگارش این کتاب تشریح کامل و دقیق حدودوثغور سرزمین ایران است.
در این بخش از “نزهه القلوب” اولین مملکتی که بدان پرداخته‌شده “عراق عرب” است و دلیل انتخاب خود را چنین توضیح می‌دهد: “عراق عرب را دل ایران‌شهر نامند و چون دل، سلطان وجود است ابتدا به شرح آن اولی بود”. در این بخش از کتاب به نام شهرهایی همچون بغداد، کوفه، بابل، مدائن، بصره، تکریت، خانقین و… اشاره می‌کند .
پس از عراق عرب نوبت به عراق عجم می‌رسد و ری را ام البلاد ایران و به جهت قدمت شیخ البلاد می‌نامد.
مستوفی به همین روش بارها بر هویت ایرانی شهرهای مختلف به‌صراحت تاکید کرده و می‌نویسد :
مملکت فارس دارالملک پادشاهان ایران بوده است و مشهور است که ایشان اگرچه بر تمامت ایران حکم داشته‌اند “ملوک فارس” خوانده‌اند.

“تبریز نزه ترین و معظم‌ترین بلاد ایران است”

“خوی ترکستان ایران است”

“جزیره بحرین داخل فارس است و از ملک ایران”

“در ایران غیر از این معدن طلا نیست” (معدن طلای زرکوه دامغان)

نصیبین (شهری در کردستان عراق امروزی) “گل آنجا بهترین گل‌های ایران است”
و بسیار از این عبارات به‌کاررفته
نگارنده نزهه القلوب در بخش دیگری از کتاب به سرحدات مرزی ایران اشاره کرده و می‌نویسد: “جیحون و ارمینیه اقصی حدالایران (دورترین نقطه مرزی ایران) است” و ری، زنجان، ساوه، قم، یزد، همدان، قزوین و … بلاد مشهوره ایران به شمار می‌آورد.
از نکات ارزشمند دیگری که در نزهه القلوب می‌توان یافت اشاره به نام، حدود و مشخصات “بحر فارس” یا همان خلیج‌فارس است . به‌عنوان مثال می‌نویسد :
باب دوازدهم در ذکر مواضع بر و بحر مملکت فارس
“ملک فارس هم بر است و هم بحر”
مستوفی همچنین در مورد سرزمین‌های شمالی رود ارس می‌نویسد:
“از کنار آب ارس تا آب (رودخانه) کر بین‌النهرین ولایت اران است”
و بیتی بر آن می‌افزاید که :
“چند شهر است اندر ایران مرتفع‌تر از همه
بهتر و سازنده‌تر از خوشی آب‌وهوا
گنجه پر گنج در اران اصفهان در عراق*
در خراسان مرو و طوس در روم اقسرا”
بر اساس این ابیات معلوم می‌شود که سرزمین‌های شمالی رود ارس که امروزه به نادرست جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود “اران” نامیده می‌شده و مهم‌ترین شهر آن یعنی گنجه یکی از شهرهای ایران محسوب می‌شده است.

2 – کار بزرگ دیگر مستوفی گردآوری و تصحیح شاهنامه بر اساس نسخه‌های پراکنده زمان خود بود. نسخه تصحیح‌شده این شاهنامه در حاشیه ظفرنامه مستوفی نگاشته شده است و به نظر می‌رسد که مبنای شاهنامه کبیر ایلخانی قرارگرفته باشد. شاهنامه کبیر ایلخانی که به شاهنامه ابوسعیدی نیز شهرت دارد در محوطه تاریخی ربع رشیدی در تبریز که از موقوفات خواجه رشیدالدین همدانی بوده و در زمان خود بزرگ‌ترین دانشگاه آموزش علوم و فنون و هنرهای زیبا محسوب می‌شده در کنار چند کتاب دیگر از جمله جامع التواریخ به خط خوش نوشته و با نگاره‌های نفیس و زیبا آراسته می‌گردد . شاهنامه‌های که تا دوران محمدعلی شاه قاجار گل سرسبد کتابخانه سلطنتی بود و اگر به‌واسطه بی‌کفایتی دربار قاجار و با خدعه بازرگانی انگلیسی به نام دموت از ایران خارج و برگ برگ آن از شیرازه جدا نمی‌شد چه بسا امروزه در طراز گران‌قیمت‌ترین کتب مصور تاریخی جهان محسوب می‌شد.

3 – کار بزرگ دیگر حمدالله مستوفی که در مقدمه مقاله نیز بدان اشاره شد نوشتن کتابی به نام “ظفرنامه” به سبک شاهنامه است. او در واقع با این کار راه و روش شاهنامه را ادامه می‌دهد و تاریخ ایران را از همان‌جایی که شاهنامه به پایان رسیده آغاز می‌کند و در سه بخش در مورد تاریخ اعراب ، تاریخ عجم و تاریخ مغول ادامه می‌دهد تا به زمان خود می‌رسد.
البته از دیگر آثار حمدالله مستوقی از تاریخ گزیده او نیز می‌توان نام برد که بازهم به تاریخ پیش از اسلام ایران اشاره‌شده و شرح‌حال شاهان اساطیری و تاریخی ایران را یک‌به‌یک توضیح می‌دهد . همان‌طور که پیش‌ازاین نیز اشاره شد در نهضت احیا نام و حدود ثغور تاریخی – جغرافیایی ایران در ادبیات و کتب تاریخی عصر مغول پیش از حمدالله مستوفی افراد دیگری همچون عطا ملک جوینی ، خواجه رشیدالدین همدانی ، حکیم زجاجی و سرایندگان منظومه‌هایی همچون  شهنامه چنگیزی (شمس‌الدین کاشانی) ، شهنشاه نامه (احمد تبریزی) و غازان نامه منظوم (نوری اژدری) تلاش ارزشمندی نموده بودند.
به عنوان مثال ابداع عبارت “ایران‌زمین” به جای “ایرانشهر” توسط قاضی بیضاوی نویسنده ناظم التواریخ و عبارت “ممالیک محروسه ایران” توسط شمس‌الدین کاشانی نویسنده شهنامه چنگیزی از آن جمله‌اند. دو کتاب جامع التواریخ و سوانح الافکار خواجه رشیدالدین همدانی نیز نقش بسیار مهمی در ترویج ایران گرایی و اندیشه ایرانشهری داشت . اما به جرات می‌توان گفت به لحاظ تنوع، جامعیت و چندبعدی بودن کار هیچ‌یک به پایه و مایه حمدالله مستوفی نمی‌رسند. چه‌بسا بهتر باشد که بگوییم نهضت بازنمایی فرهنگ و آئین ایرانشهری که پیش از عصر مغول آغاز شده بود به دست او و خواجه رشیدالدین همدانی سرانجام یافت. طرفه آن‌که به‌رغم آن‌همه تاریخ‌نگاری‌های منظوم که به تقلید از شاهنامه فردوسی در مدح شاهان سلجوقی و مغول توسط کارگزاران دربار سروده شده است در نهایت این شاهنامه فردوسی بود که سکه اقبال به نامش زده شد و به همت این دو مرد بزرگ تاریخ در کارگاه ربع رشیدی به زیور طبع آراسته و با نگاره‌های زیبا پیراسته شد.

تصرف و تلخیص از منابع :
– بازیابی مفهوم ایران‌زمین در آثار و آرا حمدالله مستوفی قزوینی. نویسنده هاشم آغاجری و احمد فضلی نژاد
– بازتاب اندیشه سیاسی رشیدالدین فضل‌الله همدانی در ساختار زبانی مکاتبات وی نوشته محسن رودمعجنی، عدالله رادمرد، مهناز محمدزاده
– بازنمایی مفهوم ایران در عصر ایلخانی بر اساس منظومه‌های تاریخی نویسندگان مهشید گوهری کاخکی، محمد جعفر یاحقی
– ظفرنامه و شاهنامه مستوفی نویسنده ابوالعلا سودآور مجله ایران‌شناسی سال هفتم
بازکاوی تأثیر حمدالله مستوفی در حفظ و تعمیق فرهنگ و هویت ایرانی نوشته حسین محمدی
– از فردوسی تا مستوفی نوشته محمدرضا کمانی بانیانی
– نزهه القلوب به تصحیح گای لیسترانج
– مقاله ایران‌زمین در تاریخ‌نگاری ایلخانان و ممالیک  مجله پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام شماره 15 پاییز و زمستان 1393 دکتر احمدی فضلی نژاد استادیار گروه تاریخ دانشگاه شیراز (قاضی بیضاوی و ابداع اصطلاح ایران‌زمین)
– ظفرنامه‌ی حمدالله مستوفی به انضمام شاهنامه‌ی ابوالقاسم فردوسی ، دو جلد، زیر نظر دکتر نصرالله پورجوادی
– اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از دوران مغول تا پایان قاجایه به کوشش آقایان عبدالحسین نوایی و محمدرضا نصیری
– سوانح الافکار رشیدی به کوشش محمد تقی دانش‌پژوه

* عراق عجم سرزمینی است حد فاصل ری، اصفهان و همدان که در زمان ساسانیان پهله یا پهلو و هرودت آن را “ماد بزرگ” می‌نامید .

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

3 پاسخ

  1. عالی بود واقعا مایه مباهات است این تحقیق جامع.زنده باد ایران

  2. با درود و افرین و سپاس فراوان به نویسنده ا این مقاله کاش بخش های از کتاب مزبور نوشته میشد که جامعه ما بسیار بدان نیاز مندند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09