«دشت هلیلان» از پهنههای بسیار کهن باختر ایران است. آنجا سرشار از آثار پیش از تاریخ و دوران باستانی ایران است و گورستانها، بازماندهی دژها و تپههای پُرشمار باستانی، فراواناند. بخشهایی از این مجموعهی بزرگ بهدستیاری باستانشناسان کاوش شده است و بخشهای دیگر نیازمند گمانهزنیها دیگر است.
کهنترین نشانهی گروههای انسانی در باختر ایران، در دشت و درهی هلیلان پیدا شده است. این دشت در کنار رود سیمره دستِ کم هفت پهنهی باستانی دارد و یکی از زیستگاههای مهم انسان در سراسر فلات ایران است. آنها نزدیک به تمدنهای میانرودان بودند و در کنار جادهای تاریخی که از شوش به اکباتان کشیده شده بود، زندگی میکردند. در دشت هلیلان تمدنی نوسنگی در بازهی زمانی 6500 تا 5500 سال پیش از میلاد پیدا شده است. این تمدن، نخستین نشانههای زندگی کوچرو را در فلات ایران آشکار میسازد.
دشت هلیلان در شهرستان شیروانوچرداول، در استان ایلام، جای دارد. اثری از دورهی نوسنگی است و در کنار روستای کنونی شیراوند پدیدار است. باستانشناسانی که در دشت هلیلان کاوش کردهاند، باور دارند که باشندگان نخستین این تمدن، شبانهایی کوچرو بودهاند و کلبههای کوچکی داشتند که پی آنها از سنگ ساخته شده بود و دیوارها از گِلوخشت. آنها دیوار خانههایشان را گِلاندود میکردند و اتاقهایی میساختند که سکو داشت و کف خانه را با گونهای از آهک فرش میکردند.
باستانشناسان این نکته را هم دریافتهاند که باشندگان نخستین دشت هلیلان از رازورمز کشتوکار ناآگاه بودهاند؛ هرچند در زمانهای پس از آن دگرگونیای در زندگی آنان پیش آمده است و به کار کشاورزی نیز پرداختهاند. این را از ابزارهایی دریافتهاند که در لایههای بالاتر کاوشها بهدست آمده است. کاسههایی نیز از سنگ مرمر تراش داده شده در آنجا پیدا شده است. آنها از استخوان جانوران اشیایی مانند مُهره و درفش میساختند و پیکرکها از دستسازهای آنان بود. مردگان خود را نیز خاکسپاری میکردند و پارهای از اشیا را که گمان میبردند به کار مردگان در زندگی پس از مرگ میآید، درون گورها میگذاشتند. هر چند ممکن است در شیوهی گورسپاری (:تدفین) انسانهای پیشاتاریخی هلیلان در دورههای پس از آن، دگرگونیهایی پدید آمده باشد. این نیز گفتنی است که آنها تابستانها را به بلندیهای شمال گسترهشان میرفتند.
نخستین کاوشهای باستانشناسی در دشت هلیلان در سال 1313 خورشیدی، بهدستیاری اریک اشمیت، باستانشناس آلمانی، انجام شد. او عکسهایی هوایی از آن گستره گرفت و در کاوشهایش به شماری از سفالهای بسیار کهن دست یافت. دو سال پس از آن باستانشناسی دیگر، اورل اشتاین، کاوشها را پی گرفت و تپهها و پهنههای دیگر را شناساند. میان سالهای 1342 تا 1346 خورشیدی نیز خانم کلر گاف، باستانشناس انگلیسی، دشت هلیلان را بررسی کرد. در سال 1315 نیز دو فصل از کاوشهای باستانشناسی در دشت هلیلان انجام گرفت و بیش از 160 جای باستانی کشف شد و اهمیت این پهنه بیشتر آشکار شد.
تپه هلیلان بلندایی 10 متری دارد. همانگونه که اشاره کردیم، بازماندهی کلبههایی در آن یافتهاند که از آن ِ دامپروران پیش از تاریخ بوده است. آنها نخستین انسانهای کوچرو بودند که به هنگام زمستان به این دشت میآمدند. زیستگاه آنان و شیوهی ساختشان در دورهی نوسنگی، همانندی در هیچ جای ایران و خاورمیانه ندارد و از نخستین گونههای زندگی کوچروانه است.
در دشت هلیلان سفالهای چندگانه کشف شده است؛ مانند: سفالهای خاکستریرنگ، سفالهای سادهی نخودی، سفالهای نقشدار و سفالهای قرمزرنگ. یک نکتهی دیگر دربارهی دشت هلیلان و پهنهی بسیار کهن آن، چالههای بسیاری است که در عکسهای هوایی نمایان است. این چالهها را عتیقهیابان و حفاران غیر مجاز برای یافتن گنجهای خیالی کندهاند و بدینگونه آسیبهای بسیاری به آن پهنهی دیرینه زدهاند.
*یارینامه: گزارش خبرگزاری مهر؛ خبرآنلاین؛ وبلاگ هلیلان- هلیران؛ ویکیپدیا.
با دیگر پهنههای باستانشناسی ایران در نشانی زیر آشنا شوید: