لوگو امرداد

یادی از دهه هفتاد و فراتر (1)

ravani03درگذشت روان‌شاد مهندس پرویز روانی یادی از ابتدای دهه هفتاد خورشیدی را برایم زنده کرد. آنچه که می‌خوانید برداشت‌ها و مشاهده‌های نویسنده این یادداشت به‌ویژه در یزد است. نام مهندس روانی را اولین بار پس از «باطل شدن آرای حوزه انتخابیه زرتشتیان»(1) و در حقیقت پس از آن در جریان انتخابات جدید میان دوره‌ای شنیدم. باید بگویم که به عنوان یک جوان در یزد حوادث آن دوره برایم بسیار پرتلاطم و بحرانی بود! البته چه زمانی نبود؟! قبل از آن هم در دهه 60 خورشیدی داستان خودش دارد و بعد از آن هم همین‌طور! بسیار مناسب است که افراد خاطرات خود را درباره این دهه‌ها و وضعیت و حوادث آن در رابطه با جامعه خودمان بنویسند. این خاطرات می‌تواند دیدگاه‌های مختلف از آن دوران را به تصویر بکشد و از سوی دیگر می‌تواند درسی شود برای امروز و آینده. از سوی دیگر انتشار، پژوهش و بررسی‌های آکادمیک از اسناد و مدارک این دوره‌ها می‌تواند بسیار کمک کند.

حوادث این «باطل شدن آرای حوزه انتخابیه زرتشتیان» شروع ماجرایی بود که پس از سال‌ها هنوز درست به آن پرداخته نشده است. این که دلایل آن چه بود و چه پشتوانه و شواهدی داشت؟ چه کسانی در آن نقش داشتند و چه روندی برای «باطل کردن آن انتخابات» در پیش گرفته شد؟ بسیار ضروری است که پس از گذشت سی سال از آن ماجرا، پژوهش و بررسی‌هایی درباره آن انجام شود و اسناد و مدارک آن منتشر و مورد گفت‌وگو قرار گیرد. چون این باعث می‌شود که از اظهارنظرهای «نادقیق» جلوگیری شود و البته درسی هم خواهد بود از فرازونشیب‌های این دوره برای جامعه امروز و آینده زرتشتی.

اما با شروع انتخابات جدید میان دوره‌ای باز هم فضای آرامی به وجود نیامد.کاندیدای اصلی رقیب در همان انتخاباتی که «باطل شد» و در همان انتخابات هم رای نیاورده بود، در انتخابات میان‌دوره‌ای دوباره کاندیدا شد و در این مرحله بود که جوانی 42 ساله و نسبتا ناشناخته نیز جز کاندیداها بود! مهندس روانی که تا قبل از آن خیلی شناخته شده نبود و به طور عمده تجربه فعالیت در کانون دانشجویان زرتشتی را داشت و از نظر سنی هم در مقایسه با کاندیداهای آن زمان نسبتا جوان بود احتمالا واکنشی به همان «باطل کردن انتخابات» بود. به محض این که «صلاحیت‌های اولیه» تایید شد، یادم می‌آید که به‌سرعت آگهی‌های تبلیغاتی مهندس روانی در و دیوارهای محله‌مان نرسی‌آباد و محله‌های دیگر یزد را پوشاند و افراد شروع به صحبت درباره این کاندیدای جوان کردند. خیلی طول نکشید که رقابت اصلی بین مهندس روانی و «کاندیدای دیگر» چشمگیر شد. اما موضوع دیگری هم در بین مردم دهان‌به‌دهان می‌شد و آن روایت‌ها و دلایلی بود که به «باطل کردن انتخابات» قبلی انجامید!

آن زمان دانشجو و تا حدودی در برخی فعالیت‌های جامعه فعال بودم. اما به طور خاص به دلیل فعالیت‌های نسبتا گسترده پدرم (روان‌شاد اسفندیار مرادیان) در یزد تا حدود خیلی زیادی به‌طور غیرمستقیم در جریان امور جامعه قرار می‌گرفتم. آن زمان‌ها پدرم در انجمن زرتشتیان نرسی‌آباد عضو بود و مسوولیت پروشگاه مارکار را از سوی انجمن زرتشتیان تهران هم برعهده داشت و با «انجمن دینی» آن زمان هم همکاری می‌کرد. گفت‌وگوهای اصلی در خانه، در محله و در یزد هم انتخابات باطل شده پیشین و هم انتخابات پیش رو بود.

زمان تبلیغات به‌سرعت گذشت و هرچند که مهندس روانی نسبتا جوان و ناشناخته بود اما پشتیبانی فعالان جامعه او را همراهی کرد و اگر برداشتم درست باشد مخصوصا در یزد اغلب فعالان جامعه به‌ویژه اغلب اعضای «انجمن دینی» آن زمان از او پشتیبانی کردند که همان هم احتمالا دلیل «انحلال» آن انجمن شد. بسیار مناسب است افراد دخیل، دلایل و روندی که به این «انحلال» انجامید نیز بررسی شود.

مهندس روانی از 8701 رای توانست 5488 رای را به دست آورد و به مجلس راه یابد. پس از نمایندگی دوره چهارم، او در انتخابات دوره پنجم هم کاندیدا شد و این بار هم توانست بر «کاندیدای اصلی رقیب» که از همان «انتخابات باطل شده» هم کاندیدا بود، پیروز شود. این دوره انتخابات هم بحران‌های خودش را داشت و جامعه را به طرفداران «این» و «آن» تقسیم کرد.

در خاطراتی که از مهندس روانی از دو دوره نمایندگی به‌طور محدودی منتشر شده، او ابتدا از همسرش و سپس از «روانشاد دکتر ماهیار اردشیری، مهندس خدایار معاونت، سهراب یزدانی، سهراب سلامتی، دکتر خسرو دبستانی، افلاطون رستمیان و دکتر رستم گوهری‌زاده که همواره در این مدت در کنار من و هم یارم بودند» سپاسگزاری کرده است.

این یادداشت ادامه دارد ….

(1): براساس اطلاعیه روزنامه کیهان، 14 خرداد 1371، «شورای نگهبان صبح دیروز تشکیل جلسه داد. در این جلسه پرونده مرحله اول حوزه انتخابیه اقلیت های مذهبی زرتشتیان مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفت و صحت انتخابات حوزه انتخابیه مذکور مورد تایید قرار نگرفت و ابطال گردید».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

4 پاسخ

  1. با درود آقای دکتر مرادیان گرامی. این نوشتار با وجود کوتاهی دارای نکات ارزشمند تاریخی از فراز و فرودهای انتخابات نمایندگی زرتشتیان است که می تواند نقطه ای برای پژوهش های بیشتر شود. روان مهندس روانی هم شاد باد.

  2. با سپاس از افرادی که در همین مدت کوتاه و در خصوصی پیام هایی را درباره این یادداشت برایم فرستادند. این که با مطرح کردن و روش کلی این یادداشت موافق بودند بسیار خوب است و با سپاس از برخی توضیح ها.

    از جمله این که روند حوادث مربوط به انجمن دینی از مدتی قبل از انتخابات میاندوره شروع شده بود. اتفاقا این موضوع هم داستان خودش دارد و بسیار مهم است. به نظر یکی از بهترین نمونه های هماهنگی بین انجمن ها در دوره فعالیت این انجمن بود. با شروع برخی حوادث و انحلال اما افراد فعال در ان به فعالیت در انجمن های محله خود ادامه دادند و فعال بودند.

    همانطورکه در این یادداشت هم امده امیدوارم که پس از سی سال افراد برداشت ها و مشاهده های خود را بنویسند و البته بررسی و انتشار اسناد و مدارک هم بسیار مهم است.

  3. جناب آقای مرادیان بعنوان فردی که از ماجرای «باطل شدن آرای حوزه انتخابیه زرتشتیان» اطلاعی ندارم، نوشته شما برایم گنگ است و حقیقتا نتونستم بعنوان درس گرفتن از گذشته که هدف شما از نشر این خاطره هست نتیجه‌ای نگرفتم.سپاس

  4. با سپاس اقای سروش از پیام، الزاما هدف از این نوشته درس گرفتن از گذشته نبود. به مناسبت درگذشت مهندس روانی یادی شد از مشاهده ها و برداشت هایم از ان زمان. این می تواند اغاز نوشتن برداشت های و دیدگاه های دیگر و البته انجام کارهای تحقیقی و انتشار مدارک و اسناد از ان زمان باشد.

    مجموعه ایی از اینها هم می تواند جزئیات دقیق را در اختیار افراد خواننده قرار دهد و هم در نهایت درسی شود برای امروز و اینده جامعه زرتشتی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-11-02