در امردادماه سال 1388 خورشیدی با برافراشتن پرچم ایران و پرچم سازمان ملل در کنار دریاچهی اُوانِ قزوین، آنجا به نام «قطب گردشگری جهان» شناسانده شد. این آوازهی جهانیِ کممانند برای یکی از زیباترین دریاچههای سرزمین ما، نشان از ارزش بیمانند زیستبوم ایران دارد. البته اگر ارزش این دادههای طبیعی را بدانیم!
کموبیش 75 کیلومتر دورتر از قزوین، در پهنهای کوهستانی و سرسبز، دریاچه اوان دیده میشود. آنجا نیمهی شمالی گستره رودبار الموت است و نه تنها از دید جغرافیایی بلکه از نگاه تاریخی نیز اهمیت فراوانی دارد. دریاچهی اوان در دامنهی کوه خشچال آرامیده است. این کوه با بلندای 3850 متری از رشته کوههای البرز شناخته میشود و بخشی از مرز طبیعی دو شهرستان قزوین و تنکابن را تشکیل میدهد. این را نیز بگوییم که چهار روستای اوان، وربُن، زوار دشت و زرآباد در همسایگی دریاچه اوان جای دارند و پهلو به پهلوی آن، از زیبایی سرشار دریاچه برخوردار میشوند.
دریاچه اوان گستردگیای 70 هزار متر مربعی دارد. درازای آن 325 متر و پهنای آن به 275 متر میرسد. از اینرو، آن را دریاچهای تا اندازهای بزرگ میتوان دانست. خبر نگران کنندهی چندین سال پیش چنین بود که مساحت اوان بر اثر گذشت زمان و خشکسالیهایی که در سالهای گذشته گریبان زیستبوم ایران را گرفته بود، از 9 هکتار به 7 هکتار کاهش یافته است (تارنمای روزنامه ایران، شهریور 1390).
اینکه دریاچه اوان در گذشتههای دور چگونه شکل گرفته است، دیدگاه زمینشناسانهی دوگانهای دارد. برخی پدیداری اوان را بر اثر لغزیدن زمین میدانند. آن لغزش اکنون ساکن است. یک دیدگاه دیگر به گونهی دیگر است و شکلگیری اوان را به گذشتههای بسیار دور میبَرد و چنین میگوید که این دریاچه بازماندهای از دریاچهای بزرگتر است که بر اثر گذر زمان از گستردگی آن کاسته شده است. هر چه هست و به هر شیوهای که اوان شکل گرفته باشد، دستکارِ زیبای زیستبوم ایران است و در چشمنوازی خیرهکننده است. این را نیز بگوییم که دریاچهی اوان 1815 متر بالاتر از سطح دریا دامن گسترده است و جلوهگریها میکند.
هیچ رودی به دریاچه اوان نمیریزد. پس آب آن از کجا به دست میآید؟ این کار را چشمههای کوچکی انجام میدهند که در بستر اوان میجوشند. بارانهای فصلی نیز دست به دست چشمهها میدهند و دریاچه را لبریز از آب میسازند؛ تا بدان اندازه که از سرریز اوان رود کوچک و باریکی شکل میگیرد که به روستاهای کوشک و آیین میرسد و به کمک کشاورزان میآید تا زمینهای کشت خود را سیراب کنند.
در جنوب خاوری دریاچه اوان میتوان ژرفترین بخش این پهنهی آبی را دید، هر چند ژرفای چندانی ندارد و برپایهی بررسیهای انجام شده اندکی بیش از 6 متر است.
درست است که آب دریاچه اوان شیرین است، اما آشامیدنی نیست. جوشش پیوستهی دریاچه به آن آب فراوان، زلالی و صافی بسیاری بخشیده است. در ژرفای دریاچه نیز میتوان گرمایی 23 درجهی سانتیگرادی را تجربه کرد. اما این سخن بدان معنا نیست که اوان جایی برای شناگری و تَن به آب زدن است. لجن و رسوبهای کف دریاچه و گیاهانی که در جایجای بستر آن روییدهاند، شنا کردن را خطرناک میسازند. بستر اوان حالتی چسبنده دارد و به همین سبب میدان دید را کاهش میدهد. این دشواری میتواند به سادگی جان کسانی را بگیرد که اوان را دستِکم می گیرند و فریب زلالی سطح آب را میخورند. از همینروست که دریاچه اوان را «منطقهی شنا ممنوع» دانستهاند. اما کو گوش شنوا؟ به همین سبب بود که چندی پیش مدیران استان قزوین «مهم ترین اولویت» دریاچه اوان را ساماندهی آن برای جلوگیری از شنا کردن بازدیدکنندگان و غرق شدن آنها در دریاچه دانسته بودند و چنین گفته بودند که سالانه دستِ کم 3 تَن بر اثر شنا در دریاچه اوان جان خود را از دست میدهند (گزارش خبرگزاری مهر- اردیبهشت 1398). اوان زیباست اما فریبنده هم هست.
ماهیانی که در دریاچه اوان زندگی میکنند، پُرشمارند و بیشتر از گونهی قزلآلای رنگینکمان بهشمار میروند و نیز کپور. اما اردکماهیها زندگی آسودهتری دارند و به سبب گیاهان فراوانی که در بستر رودخانه روییدهاند، جای دلخواهتری برای آنها فراهم شده است.
پرندهها هم در آسمان اوان جولان میدهند و در کنارههای دریاچه بیتوته میکنند. فصل کوچ که فرابرسد، قوها و غازها و مرغابیها، هیاهوکنان پیرامون دریاچه پیدایشان میشود و همهجا را از صدای دلانگیز خود پُر میسازند؛ البته اگر از دست شکارچیان سنگدل رهایی بیابند. همین چندی پیش بود که شکارچیای را دستگیر کردند که 6 قطعه اردکماهی بیگناه را به دام انداخته بود (خبرگزاری ایرنا، مهر 1398)؛ آن هم با لباس غواصی و رفتن تا میانههای دریاچه!
از کنار دریاچه اوان تا پای کوههای پیرامون آن، پوشش گیاهی دلانگیزی دیده میشود. این پوشش، گرداگرد اوان را دربر گرفته است و طبیعتی بسیار زیبا ساخته است. درختان بید و چنار در آنجا فراواناند؛ و نیز درختهای سیب، آلبالو، گیلاس و گردو. گیاهان نیز آن گستره را پوشاندهاند و جابهجا پیکر نازک و شکنندهی خود را به نسیمی خنک سپردهاند. حتا درون دریاچه هم میتوان گیاهان غوطهور را دید. بهراستی، جایی دلپذیرتر از اوان کجا میتوان یافت؟ چگونه میتوان آن همه زیبایی را رها کرد و دست به شکار پرندگان و آسیب زدن به درختان زد؟ پایمال کردن طبیعت و حیات وحش؟ نابکاریای بیش از این هست؟
برای دیدن اوان بهترین زمان از اردیبهشت ماه است تا مهرماه. چون در این بازهی زمانی، آبوهوای دریاچه معتدل و فرحبخش است. در فروردینماه گزندگی سرمای زمستانی هنوز هم میتواند اندکی آزاردهنده باشد. در فصل سرد سال نیز دریاچه یخ میبندد. اما اردیبهشتِ اوان بیمانند است. آن دلخواهی آب و هوا تا آغاز پاییز ادامه مییابد. از همینرو بود که هر سال گردشگران بسیاری از گوشه گوشهی ایران و بسیاری از کشورهای جهان، به دریاچه اوان میآمدند تا روان و تن را به زیبایی آن گستره بسپارند. افسوس که گسترش کرونا دست همگان را از گردش دلخواه در آنجا، کوتاه کرده است.
به حیات وحش کوههای پیرامون دریاچه اوان این را هم بیفزاییم که در آنجا از بزکوهی و خرس قهوهای و روباه و شغال گرفته تا گرگ و گراز دیده میشود. پرندگانی چون عقاب و کبک و فاخته و دارکوب و بسیاری دیگر نیز در آن حول و حوالی زندگی میکنند. از این دید، اوان زیستگاهی باارزش برای زیست حیات وحش ایران شناخته میشود و فرصتی دلخواه برای پرندهنگری گردشگران پدید میآورَد؛ البته پس از کرونا!
دریاچه اوان زیباست. این را چندبار گفتیم. اما افسوس که به دور از آسیبها و دشواریهایی که سرچشمهای انسانی دارند، نیست. یک مشکل به خرید و فروش زمینهای پیرامون دریاچه بازمیگشت. این کار تا بدانجا پیش رفت که ناگزیر انجام آن را ممنوع ساختند (خبرگزاری صدا و سیما، دی ماه 1398). گزارشهای چند سال پیش نیز از «غرق شدن دریاچه اوان در مشکلات» خبر میداد. در آن گزارشها از دگرگونیهای انسانی در اوان و پیرامون آن گفته شده بود و هشدار داده بودند که اگر آن تغییرات کنترل نشود دریاچه اوان را به سوی مرگ میبَرد (خبرگزاری مهر، امرداد 1396).
مردم روستاهای پیرامون اوان نیز گِلهها داشتند از این که گردشگران جز مشکلزایی، سودی برای بومیها ندارند (همان گزارش). با این همه، در مهرماه سال 1397 برای توانمندسازی روستاییان اوان و همکاری آنان در نگهداری از دریاچه، آموزشهایی داده شد. در آذرماه 1398 نیز شنیده شد که دریاچهی اوان به بخش خصوصی واگذار شده است (خبرگزاری مهر). باید آرزو کرد که کوشش برای درآمدزایی، به تغییراتی در این دریاچه و زیستبوم پیرامون آن نینجامد. هرچند در همان گزارش، این واگذاری «به منظور ایجاد زیرساختهای گردشگری و فراهم آوردن شرایط مناسب برای ورود گردشگران» دانسته شده بود.
اُوان به چم (معنی) «گِردآمدن آب» است. این دریاچه در 20 بهمنماه 1398 در فهرست آثار طبیعی ایران ثبت ملی شده است؛ و چه دیر!
* با بهرهجویی از گزارشهای «خبرگزاری مهر»، «همشهری آنلاین»، تارنمای «اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان قزوین» و «ویکیپدیا».
یک پاسخ
ای کاش تنها راه بازدید ففط با همراهی مامور محیط بان و با زمان محدود انجام میدادند تا از آسیبهای جدی که گردشگران بر پیکره این دریاچه زیبا زده اند جلوگیری شود .من چندین بار برای عکاسی رفته ام و هربار غمگین از دیدن آسیب دیدگی این اثر زیبای طبیعی شده ام.