کمتر از یک و نیم سده پیش، زمانی که راه شن و سنگریزهای تهران- قم را ساختند، مرزهای دریاچهای شکل گرفت که اکنون به نام «حوض سلطان» میشناسیم. اینکه در آن زمان چه دستکاریای در طبیعت کویری آن راه کردند، چندان اشارهای به آن نشده است. همیناندازه میدانیم که در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، این جادهی شوسهای ساخته شد و مرز و حدود دریاچه به شکل کنونی درآمد.
اما دیرینگی دریاچهی نمکی حوض سلطان بیش از آن حرف و سخنهاست. زمینشناسان گمان میبَرند که این دریاچه در دوران زمینشناسی «پالئوسن» گسترهای بسیار بیشتر از امروز داشته است و گودیهایی بوده که پیرامون شهرهای کنونی قم، ساوه، اشتهارد، ایوانکی و کاشان را دربرمیگرفته است. پالئوسن نخستین دورهی دیرینزاد در بخشبندیهای زمینشناسی است که از 65 میلیون سال پیش آغاز شد و تا 55 میلیون سال پیش ادامه یافت. حوض سلطان بازماندهای از دریاچهی بزرگ ساوه شناخته میشد. از اینروست که به آن دریاچه ساوه نیز میگویند. از این دریاچه در همهی دورههای تاریخی کموبیش نام بُرده شده است. به ویژه میدانیم که پهنهی آبی-نمکی حوض سلطان در روزگار چیرگی مادها، مرکز ماد سفلی بوده است. دوری دریاچه حوض سلطان از شمال شهر قم، به 40 کیلومتر میرسد و با جنوب تهران نیز فاصلهای 85 کیلومتری دارد.
دریاچهی حوض سلطان را باید دو چالهی جدا از هم دانست. چالهای که در باختر جای دارد به همان نام حوض سلطان شناخته میشود و چالهی خاوری به نام «حوض مره» آوازه پیدا کرده است. آنچه این دو را به هم پیوند میدهد، آبراههای است که قهر و آشتی دو چاله بستگی به بارانهای فصلیای دارد که از این آبراهه جاری میشود. اگر ابرهای آسمانی سر به هم بدهند و باران را از آن گسترهی کویری دریغ نکنند، حوض مره مملو از آب میشود و سریز آبها از همان آبراهه به حوض سلطانِ چشم به راه میرسد و آنجا را هم سیراب میسازد. اگر هم آسمان چشمهایش را ببندد و خشکی کویر را نبیند و ابرها ناخنخشکی کنند و نبارند، این دو چاله هم قهر و ناآشنا میمانند، تا شکلگیری ابرهایی دیگر و چشم به راهی بارانهای فصلی.
پهنای دریاچه حوض سلطان 16 کیلومتر و درازای آن به 18 کیلومتر میرسد. این گستره، چهاربخشی است. بخش اصلی دریاچه کف نمکی آن است و سه بخش دیگر پیرامون باتلاقی آن، پهنهی بومشناسی (:اکولوژیکی) و زمینهای دشتی است. کف و لایههای ستبر نمکی دریاچه در ماهها و فصلهای بیباران بهخوبی پیداست. لایهها، وارون آنچه گمان میبریم، آنقدرها هم خشن و شبحناک نیستند؛ گاه چند ضلعیهای نامنظمی را میسازند که زیبا و دیدنیاند و بازتابی از زیستبوم ویژهی آنجا میشوند. طبیعت و زیباییهایش، تنها آب و سبزی و دار و درخت نیست؛ گاه پهنهای خشک و کویری همچنان جلوههایی مییابد که تماشایی میشود. از یاد نبریم که این پهنهی کویری و خشک، از دید زیستشناسی، دیرینهشناسی و بررسیهای اقلیمی، ارزش بسیاری دارد و از بخشهای مهم اکولوژیکی مرکز ایران شناخته میشود.
لرزهنگاری و کاوشهایی که زمینشناسان در دریاچه حوض سلطان انجام دادهاند به این نتیجه رسیده است که تا ژرفای 46 متری دریاچه، از نمک انباشته شده است. نمکهای دریاچه، 5 لایه را شکل میدهند. لایهها از هم جدا هستند و قطری 20 متری دارند. رُسهای خاکستری و قهوهای، خاکهایی هستند که لایهها را از هم دور نگه میدارد.
دریاچه حوض سلطان ویژگی درخور توجهی دارد. بسته به این که بارندگیها چه اندازه باشد، شکلش را دگرگون میکند. اگر باران نبارد حوض سلطان چهرهای خشک و گرفته دارد؛ باران که بیاید، چهرهی عبوس حوض سلطان هم باز میشود و خنده و شادابی پهنای صورتش را میگیرد. این دگرگونی پهنهی آبی-نمکی دریاچه، غافلگیرکننده و تماشایی است. طبیعت، موجودی زنده است و از خندیدن و گریستن و شادی و غمگینی آن گفتن، سخنی شگفتآور و دور از ذهن نیست.
آب رودهای پیرامون، مانند ««رود شور»، به دریاچه میریزد. بارندگیها، که میان 100 تا 200 میلیمتر در سال نوسان دارند، از دیگر برآورندههای آب دریاچه است. با این همه، قم استان کمآبی است و دریاچه نیز از آن کمآبی به دور نیست. در سالهای گذشته که خشکسالی پدیدهی طبیعت ایران شده بود، در زمانهایی دریاچه حوض سلطان خشک شد. اما در سال جاری، بارشهای بسیار و رهاسازی حق آبهی « قم رود»، حوض سلطان را سیراب ساخت و به بالاترین اندازهی آبی خود رسید (گزارش خبرگزاری تسنیم).
آب دریاچه حوض سلطان، تلخ و شور است. هر چه از کنارههای دریاچه به سوی مرکز دریاچه برویم، اندازهی شوریها بیشتر و بیشتر میشود. گونههای گیاهیای هم که در پیرامون دریاچه دیده میشوند، پُرشمار هستند و به بیش از 40 گونه میرسند؛ از درمنهی بیابانی گرفته تا سودا و سالسولا. گیاه سالسولا همان است که به آن «علف شور» میگویند و برگهای باریک، ریز و فشردهای دارد. همهی آن گونههای گیاهی دارای ویژگیهای دارویی هستند. این گونهها، بیشتر در بخش شمالی و شمال باختری دریاچه دیده میشوند.
موجودات ریزی در دریاچه حوض سلطان بهسر میبَرند که بیش از 240 گونهی آنها شناسایی شده است. آنها در شرایط ژنتیکیای زندگی میکنند که ویژگی یگانهی دریاچه حوض سلطان به شمار میرود. آن ویژگی، به شوری بسیار دریاچه بازمیگردد که زندگی را برای موجوداتی که با زیستبوم آنجا سازگاری ندارند، ناشدنی میسازد. جلبکها و باکتریهای نمکدوست، از شمار موجودات زندهی دریاچه شناخته میشوند. برخی از آن باکتریهای ریز را جز در دریاچه حوض سلطان، در جای دیگری نمیتوان یافت.
برخی از حیات وحش دریاچه، خود را با شرایط آنجا سازگار کردهاند؛ مانند غازهای خاکستری و عقابهای بلندپرواز. سر و کلهی هوبَرهها و پرندگان کوچرو نیز در حوض سلطان پیدا میشود. اگر دریاچه پُرآب باشد، باید چشم به راه دسته دسته پلیکان، لک لک، فلامینگو، حواصیل و پرندههای دیگر بود. آنها از دور و نزدیک، خود را به حوض سلطان میرسانند. شمار و گوناگونی پرندگان دریاچه، سبب شد که آن گستره از سال 1388 خورشیدی، منطقهای شکار ممنوع شناخته شود. این را هم بگویم که شماری از حیات وحش، مانند خرگوشها و روباهها هم در حوض سلطان پناهگاههای خود را دارند.
دریاچهی حوض سلطان را «آینهی طبیعی زیستبوم ایران» نامیدهاند؛ از آنرو که سطح نمکی و بلورین آن در برابر تابش آفتاب، روشنایی خیرهکننده و آینهواری بازتاب میدهد. در خرداد 1399 نیز در رویدادی کمیاب، دریاچه حوض سلطان به رنگ سرخ درآمد. شکوفایی جلبکها، بر اثر بارشهای سیرابساز، این پدیدهی تماشایی را شکل داده بود. جدای از این، در آغاز بهار و میانههای پاییز، دریاچه حوض سلطان همواره زیبا ودیدنی است. اما تابستانهای کویریاش، بسیار گرم و سوزان است و توانفرسا.
در سال 1305 مهی، ناصرالدینشاه قاجار از دریاچهی حوض سلطان دیدن کرده بود و گزارشی از آن دیدارش را در سفرنامهاش نوشته بود. او دریاچهی حوض سلطان و حوض مره را همانند عینک دانسته بود. نمیدانیم چرا چنین تصوری برای شاه قاجار پیش آمده بود. به هر روی، دریاچه حوض سلطان هر شکلی که داشته باشد از پدیدههای باارزش و مهم کشور شناخته میشود و میباید در نگهداری آن کوشید؛ بهویژه در برداشت نمک از کف دریاچه باید اندازه نگهداشت تا به نابودی و آسیبزدن به آن نینجامد.
* با بهرهجویی از تارنمای «اداره کل حفاظت محیط زیست استان قم»، گزارش خبرگزاری «مهر» و تارنماهای «گردشگری ایران» و «الی گشت».