گفتوگویی با دستاندرکاران هفتهنامه امرداد دربارهی گزارهی «پژوهشهای زرتشتی» پیش آمد که انگیزه شد در یادداشت زیر به گونهی بسیار کوتاه به آن پرداخته شود. اتفاقا اصطلاح «پژوهشهای دروناجتماعی» که در اینجا گفته میشود، موضوعی بود که از مدتها پیش امیدوار بودم در زمان مناسبی به آن پرداخته شود. این یادداشت میان پردهایی خواهد بود، پیش از ادامهی بخش سوم نگاه به انجمن زرتشتیان اونتاریو.
عنوان «پژوهشهای زرتشتی» هرچند که خود موضوعی گسترده برای پژوهش است، اما امروز و بهطور بسیار خلاصه میتواند به دو گروه تقسیم شود. نخستین تقسیمبندی، بهطور کلی مطالعهی این دین و فرهنگ در ساختار دانشگاهی است که اصطلاحا در اینجا با توجه به عنوان این رشته در دانشگاههای ایران به همین نام یعنی «فرهنگ و زبانهای باستانی» نامیده میشود که باید آن را فعالترین و روشمندترین ساختاری نامید که جایگاه و اهمیت خود را دارد. دومین تقسیمبندی، جنبهایی دیگر از «پژوهشهای زرتشتی» است که میتوان آن را «پژوهشهای دروناجتماعی» (Inner-community Studies) نامید. این عنوان که به نظر نویسندهی این یادداشت شوربختانه، ساختار مشخصی ندارد و بسیار ضعیف است، اتفاقا بسیار ضروری و مفید است و جای آن دارد که مراکزی برای تمرکز بر آن و انجام آن پایهگذاری شوند. در زیر بسیار کوتاه به این دو عنوان پرداخته میشود و به امید این که مثل همیشه «گفتوگوهای جدی در این زمینه در جامعه آغاز شود».
فرهنگ و زبانهای باستانی: رشتهایی است در دانشگاههای ایران که اگرچه در چند سال گذشته به «زبانهای باستانی» دگرگون شده است. در سطح کارشناسی ارشد هرچند که مجموعهایی از زبانهای دورهی باستان و میانه زبانهای ایرانی را پوشش میدهد اما واحدهای ثابت چهار ترم آن «اوستایی» و «فارسی میانه کتابی (پهلوی)» هستند. در این دو درس دانشجویان با مبانی دستور و صرف و نحو زبان «اوستایی» و «فارسی میانه کتابی» آشنا میشوند. بخشهایی از متنهای هر کدام از این زبانها را میخوانند و مورد تجزیه و تحلیل زبانی قرار میدهند. در سطح دکتری هم هرچند که باز مجموعهایی از زبانها مورد توجه است اما باز هم تمرکز بر این دو واحد به نسبت بیشتر است. از نظر تجزیه و تحلیل، تمرکز اصلی این رشته بر تجزیه و تحلیلهای زبانی و ریشهشناسی بوده و با دگرگونی که در عنوان آن صورت گرفته است، واحد فرهنگ که در گذشته تنها یک درس را به خود اختصاص میداد حذف شده و دانشجویان نیز برای پایاننامه باید موضوعهای در پیوند با زبان را انتخاب کنند نه فرهنگ. با همهی این ویژگیها، رشتهی «زبانهای باستانی» را باید شاخهایی دانشگاهی برای مطالعهی دین زرتشتی نامید که تلاش میکند متنهای وابسته به دورهی باستان و میانهی این دین را با نگاهی علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در دانشگاههای کشورهای اروپایی مانند فرانسه، انگلیس، آلمان و ایتالیا نیز هر چند که عنوانهایی تا حدودی متفاوت برای این رشته وجود دارد اما «پژوهشهای زرتشتی» (Zoroastrian Studies) سابقهایی نزدیک به سیصد سال دارد (اگر نخستین کتاب توماس هاید در 1700 میلادی و سپس کتاب انکتیل دوپرون 1754-1771 میلادی را نخستین کتابهای دوران مدرن دربارهی دین زرتشتی بدانیم). امروزه در ایران، اروپا، کانادا و آمریکا چندین مرکز عمدهی دانشگاهی در مورد «پژوهشهای زرتشتی» وجود دارند. خوشبختانه، چه در جامعهی پارسی و چه در جامعهی ایرانی از خود جامعهی زرتشتی نیز افرادی در این رشتهها تحصیل کردهاند و با استانداردهای دانشگاهی که در آن درس خواندهاند، با روشهای علمی نگاه به این دین و فرهنگ آشنا هستند.
با گذر سالها، در ایران و کشورهای مختلف و به زبانهای گوناگون شمارگان بیشماری کتاب، پایاننامه و مقاله در پیوند با آنچه که میتوان «پژوهشهای زرتشتی» نامید، به انجام رسیده و بسیاری از آنها چاپ شدهاند. شاید عمدهترین زمینهایی که بیشترین این کارها در رابطه با آن انجام شدهاند را میتوان بخش «تجزیه و تحلیل زبانی» نامید. بخشی که تجزیه تحلیل زبانی و ترجمه کم و بیش همهی متن اوستایی که امروز در دست داریم و نیز تجزیه و تحلیل زبانی کمابیش همهی متن فارسی میانه کتابی در آن انجام شده است. افزون براین، آثار پرشماری دربارهی گرامر، ساخت آوایی و صرف و نحو متنهای اوستایی و فارسی میانه کتابی نیز منتشر شده است. بخش دیگری که شاید بتوان گفت تااندازهای کمتر دربارهی آن کار شده است بخش «فرهنگ» است که در این بخش نیز مجموعهایی از موضوعها در پیوند با دین، فرهنگ، اخلاق، خانواده و … برپایهی این متنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند (دربارهی نسبت میزان کارهای مربوط به «زبان» در مقایسه با «فرهنگ» نویسندهی این یادداشت پژوهشی خاص را در اختیار ندارد و برپایهی نسبتی است که در چند سال در سطح چند دانشگاه مقایسه کرده است).
شایان یادآوری است که پروژه و طرحهای دانشگاهی نیز در طول سالیان، پژوهشهای ارزشمندی را در پیوند با این دین و فرهنگ انجام دادهاند که از آن دسته میتوان به پروژههایی که هنوز ادامه دارند یعنی پروژهی «دیجیتال کردن نسخههای اوستایی» در دانشگاه برلین و نیز «مستندسازی و دیجیتال کردن متن یسنا و آیینهای آن» در دانشگاه لندن اشاره کرد. افزون براین، در رشتههای دیگر دانشگاهی نیز میتوان «پژوهشهای زرتشتی» را یافت. از آنگونه در رشتههایی مانند تاریخ ایران باستان، فلسفه، ادبیات فارسی و حتی علوم اجتماعی و … که در این رشتهها نیز گاهی دانشجویان به عنوان موضوعی میان-رشتهایی جنبههایی از دین و فرهنگ زرتشتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند. از سوی دیگر، هرچند که شاید بیشترین تمرکز «پژوهشهای زرتشتی» بر دوران باستان و میانه زبانهای ایرانی باشد، اما در برخی از پژوهشها «زرتشتیان دوران معاصر» نیز مورد توجه بودهاند. در مجموع «پژوهشهای زرتشتی» در سطح دانشگاهی مجموعهایی بسیار ارزشمند از تجزیه و تحلیلها را برپایهی اصول و روش تحقیق در علوم انسانی در دسترس دوستداران و خود جامعهی زرتشتی گذاشته است و میگذارد. رابطهی متقابل جامعهی دانشگاهی و جامعهی زرتشتی خود موضوع پیچیدهی دیگری است که در این نوشته و زمان به آن پرداخته نمیشود.
پژوهشهای درون اجتماعی: اصطلاحی است که برای بخشی از «پژوهشهای زرتشتی» پیشنهاد میشود که در پیوند با برنامهریزی، شناخت و مطالعهی «مسائل درونی» امروز و آیندهی جامعهی زرتشتی است. برای نمونه در نظر بگیرید که در مورد قوانین خانواده و ویژگیهای مربوط به آن چندین و چند کتاب، مقاله و پایاننامهی ارزشمند در ساختار دانشگاهی کار شده و متنهای این دوران از نظر زبانی و نیز فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. اما آیا برای مثال بازنگری «احوال شخصیه زرتشتیان» در جامعهی امروز زرتشتی میتوان از این نوع پژوهشها بهره گرفت؟ بهراستی«مسوولان» چه برنامه و مبنایی برای این بازنگریها دارند؟ نیاز به پژوهش و طرح و برنامهایی پیشنهادی برای این هدف، آیا نیاز نیست؟ آیا در ساختار دانشگاهی میتوان پژوهشهایی به طور خاص در این باره یافت؟ ایدهال این است که «پژوهشهای درون اجتماعی» با بهرهگیری از نتایج پژوهشهای دانشگاهی به سابقهی تاریخی، دینی و اجتماعی این موضوع بپردازد و از سوی دیگر جهان و فرهنگ امروز را در نظر بگیرد و سرانجام برای بهرهوری امروز انجمنها و جامعه، پژوهشهایی را ارائه دهد که به طور خاص برای برنامهریزی انجمنها در این زمینه مفید باشد. یا مورد دیگر را در نظر بگیرید که چنانکه انجمنها برای مسائلی مانند چگونگی تعریف عضویت، اساسنامه یا روند تصمیمگیری، نیاز به آگاهیها، پژوهشها یا دادههایی داشته باشند تا بتوانند برپایهی آنها بهتر برنامهریزی کنند، در این زمینه «پژوهشهای درون اجتماعی» میتوانند سابقهی اصطلاح انجمن در درازنای تاریخ را برپایهی پژوهشهای دانشگاهی و نیز تجربه و روش امروز دیگر انجمنها در کشورهای دیگر و نقدی بر هر کدام از این روشها را در اختیار بگذارند. اتفاقا پرداختن به روش انجمن زرتشتیان اونتاریو پیشگفتاری است برای همین هدف. یا برای نمونهایی دیگر؛ در نظر بگیرید که برای نمونه در ساختار دانشگاه لندن بخشی وجود دارد به نام «برنامه مستندسازی زبانهای در خطر» (Endangered Languages Documentation Programme) که تارنمایی در دسترس است برای ذخیرهی فیلم و عکس و صدا از گویشها و زبانهای گوناگون دنیا که در خطر هستند. از آرشیو این تارنما میتوان بهره گرفت یا دادهها را آرشیو کرد و هم بهعنوان پروژه میتوان با بهرهگیری از کمکهزینهی این سازمان کار مستندسازی، ضبط و فیلمبرداری از گویشها و زبانها را بهگونهی تخصصی انجام داد. در ساختار دانشگاهی و نیز در ساختار همین برنامه مجموعهایی بسیار گسترده از گفتوگوها، فیلمها و آوانویسیها از «گویش زرتشتی» انجام شده است. افزون براین، چندین کتاب دربارهی تجزیه و تحلیل و راهنمای گویش زرتشتی هم چاپ شدهاند. اما گمان کنیم که پیشنهادی باشد برای اینکه بخواهیم گویش زرتشتی را «رایج و همهگیرتر» کنیم آیا این ضبط کردن، مستندسازی یا کتابهای راهنمای چاپ شده کافی است؟ بهخودیخود بهرهمندی و ارجاع به این مستندسازیها و پژوهشها بخش جداییناپذیر برنامه هستند، اما باید پژوهشهایی متمرکز با هدف «رواج» این گویش انجام شود و بنابراین، راهکارها و برنامهایی را ارائه دهد.
پژوهشهای درون اجتماعی به انجمنها و دست اندرکاران جامعه یاری میدهد که پژوهشهایی هدفمند و مورد نیاز برای جامعهی امروز و طبیعتا آیندهی زرتشتی را سفارش دهند، در دسترس داشته باشند و استفاده کنند. «مرکز پژوهشی بندهش: زبانهای ایرانی، پژوهشهای زرتشتی» در آغاز راه خود بیشترین تمرکز خود را بر «پژوهشهای درون اجتماعی» زرتشتی گذاشته است، چون به نظر این نوع از پژوهشها نیاز به زمینهسازی بیشتری دارند. در نوشتههای کوتاهی که در زمینههای گوناگون جامعهی امروز زرتشتی ایران مطرح میشود، تلاش میشود که پیشگفتار و گفتوگویی کوتاه پیش کشیده شود تا زمینهایی برای پژوهشهای کاملتر و برنامهریزیهای فراگیرتر شود. در حقیقت این پیشگفتاری است برای اینکه نیاز به این گونه از پژوهشها در جامعه حس شود و در آن هنگام روند جامعه به سویی دیگر که برنامهریزی، پژوهش، آگاهیرسانی و ایجاد گفتوگو است، خواهد چرخید. به امید آغاز این گونه دگرگونیها از جامعهی کوچک خودمان!
*مرکز پژوهشی بندهش: زبانهای ایرانی، پژوهشهای زرتشتی