پریسیما آذرکیوان هموند پیشین انجمن زرتشتیان تهران، حقوقدان، وکیل پایه یک دادگستری پس از چند سال تحمل بیماری دیده از جهان هستی فروبست.
روانشاد پریسیما خسرو آذرکیوان، نخستین ساعات چهارشنبه هفتم مهرماه 1400 خورشیدی در حالی که چهار روز از شصت سالگی را گذراند در یکی از بیمارستانهای تهران زندگی را بدرود گفت.
او دانشآموختهی حقوق دانشگاه تهران، وکیل پایه یک دادگستری عضو کانون وکلای مرکز بود. در گردش ٣٨ انجمن زرتشتيان تهران به عنوان هموند هیاتمدیره در راستای پیشبرد هازمان زرتشتی کوشید. در جایگاه یک وکیل کارآزموده بهدرخواست انجمن زرتشتيان تهران، مسوول پيگيری و سروسامان بخشیدن به موقوفات انجمن شد. در بازنگری آیین احوال شخصیه زرتشتیان، با موبدان، دیگر حقوقدانان و بزرگان وقت هماندیشی کرد و در به تصویب رساندن آییننامه احوال شخصیه نقش موثری داشت. آنگونه که به عنوان یکی از مهمترین کارهایی که انجام داده از آن یاد میکرد. بدون چشمداشت پشتیبان حقوق هازمان زرتشتی بود. در جایگاه وکالت در میان همکارانِ خود و موکلینش به راستی، بزرگمنشی و پیگیر پیوستهی پروندهها شناخته میشود.
پریسیما آذرکیوان فرزند زرینتاج بهزادی و خسرو آذرکیوان سوم مهرماه 1341 در سیرجان استان کرمان زاده شد. دورهی اول متوسطه در دبیرستان انوشیروان دادگر و دوره دوم را در رشته ادبی در دبیرستان خوارزمی تهران گذراند. چند سالی برای تحصیل در آمریکا ساکن شد. به دنبال بیماری به ایران بازگشت. بستگان و خویشان وی را به عنوان شخصیتی کوشا، توانمند، بخشنده و مهربان میشناسند.
هفتهنامه امرداد درگذشت بهشتیروان پریسیما آذرکیوان را به خانواده و بستگان آن روانشاد آرامشباد گفته؛ برای آن انوشهروان گروسماننشینی و برای بازماندگان تندرستی و شکیبایی آرزومند است.
14 پاسخ
روانش شاد و بهشت جایگاهش باد. فردی کوشا، باسواد، صادق و دلسوز بود و در احقاق حق جامعه تلاش کرد. راهش سبز.
به خانواده او به خصوص همسر و خواهران گرامی تسلیت گفته و برایشان آرزوی شکیبایی و آرامش دارم.
روحشان شاد و گروسمان نشین باد .
روانش شاد و یادش نیک باد
روانش شاد و سرای سرود جایگاهش باد
بر فروهر پاکش درود باد . گروسمان نشین باد
روحش شاد.
روانش شاد و در آرامش باد
روحشان شاد ، انسان صادق ، کوشا و سرشار از شور زندگی بود . دریغ و افسوس از رفتن این دوست عزیز . بهشت جایگاه ابدی شون باشد ??
روحش شاد یادش کرامی دوستی خوب انسانی بزرگ منش بود وداغی بزرگ بر دلهامون گذاشت
دوستی مهربان با صفا و بی نقاب و صادق بود .درستکاری و صداقتش زبانزد دوستان بود .صد حیف که زود رفت و دنیای خالی از مهر را خالی تر کرد.روحشان شاد و غرق رحمت الهی
پريسيما آذر كيوان دوست و همكار عزيز، صادق، درست كردار، بي ريا و پر انرژي و مملو از شور زندگي بود. آسماني شد يادش گرامي. روحش در آرامش
پریسمای عزیز از نیکان و آزاداندیشان زرتشتی بود که یکی از بزرگترین دغدغههایش جامعه زرتشتی بود زمانی که با دانش و پشتوانه مردمی پا به انجمن زرتشتیان تهران گذاشت عاشقانه و دلسوزانه خدمات بسیاری را انجام داد اما آنچه که با شنیدن نام پریسمای عزیز حس غرور را در ما زنده میکرد این بود که یک دختر زرتشتی توانسته بود از تمام سدها و موانع زن بودن و زرتشتی بودن در این رسته را پشت سرگذاشته و در وکالت به چنین جایگاهی برسد من فکر می کنم این آن ویژگی است که باید ارج بگذاریم و راهی است که باید به وسیله دخترانمان ادامه پیدا کند با زنده نگه داشتن نام افرادی چون پریسما
چه حیف شد که زود از دستش دادیم
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
دوست نازنیم . مهربان بانو. مهربانی و خلوص یکرنگی و خوش اخلاقی و انرری مثبتت همواره در بادمان میباشد. جایگاهت بهشت .به خانواده عزیزت تسلیت عرض میکنم و برایشان صبر طلب میکنم ????
سپاس از شما و دیگر عزیزان که همواره ایشان را مورد لطف خود قرار میدادید پاینده باشید