بیگمان، ایرانزمین، چه ایران کنونی و چه ایران فرهنگی تاریخی با مرزها پیشیناش، همواره مانند یک موزه پویاست و با آثار اسرارآمیز بیشماری نیز در خارج از مرزهای کنونی آن یاد میشود تا جایی که لقب «سرزمین اساتیری» برای آن گزافه نیست.
یکی از این آثار مرموز و اساتیری ایران کهن، بنای چهارطاقی است که از دوران ساسانی رواج داشته و چون کاربری دینی و آیینی برای آن قائل بودند، در عین سادگی بسیار باشکوه ساخته میشد و در دوران پسین در دوران میانهی اسلامی نیز کاربری آن به صورت آرامگاهی درآمده است.
نیک میدانیم که خاستگاه یکی از مهمترین چهارطاقیهای ایران، همین خراسان بزرگ است؛ آتشکده یا چهارطاقی آذر بُرزین مهر، یکی از سه آتشکدهی مهم زرتشتیان و ویژه واستریوشان (کشاورزان) بوده و با نگاهی عمیق به آثار تاریخی و اسرارآمیز ایران به یافتههای کشفنشده زیادی میرسیم چنانکه پیرو ساخت اینگونه بناها، در دوران گوناگون، دچار دگرگونیهای زیادی شده کما اینکه در دوران پس از اسلام شالوده و پایهی اصلی طرح پلان این بناها تقریبا یکسان مانده ولی دگرگونی زیادی از دیدگاه مهرازی (:معماری) در آنها ایجاد شده است.
چهارتاقی یکی از کهنترین، رایجترین و شاید سادهترین ساختار مهرازی در ایران است که نیز نشاندهندهی قدرت و شکوه ایرانیان باستان و یکتاپرستی آنان بوده چرا که در دوران اسلامی نیز با دگرگونیهایی، رواج داشته است. شاهد این مدعا، باورهای شوازی مبنی بر اینست که کوشکهای ستوندار از بخشهای جداییناپذیر کاخ های سلطنتی بودند و در تختجمشید آن را بهگونه کاخ آپادانا میبینیم؛ تالاری بزرگ با ستونهای چوبی و سنگی غولپیکر. (وارسته، مسعود. چهارتاقی دستاورد مهرازی ایرانی).
اما از دیرباز تهیهی چوب مرغوب برای ساخت کوشکها و بناها در ایران بسیار دشوار بوده و میبایست از نواحی اطراف امپراتوری ایران تامین شود که بدینمنظور بیشتر این چوبهای مرغوب درختان تناور سرو از لبنان وارد میشد. بنابراین کمبود چوب در ایران بدین معنی بود که ساخت تاقهای نوک تیز یا تیزهدار، کاربردی نبود و مهرازان ایرانی راهکاری خلاقانه برای این مشکل یافتند. پس سادهترین تاق برای ساخت همان گنبد است که بی نیاز از تیرهای حمال است. از طرفی آنچه تاکنون خواندید سراسر سادگی باشکوه این بنای خاص بود و باید نظر آندره گدار را در خصوص چهارتاقی مورد بحث این مقاله لحاظ کنم که باور داشته است : «ایرانیان با بکار بردن آجر پخته و ملات ساروج توانستند گنبدهایی با دهانه های بزرگ بسازند و برای تبدیل شکل چهارگوش به دایره شگردهای گوناگونی بکار بستند…» . در نهایت آنچه تاکنون در مورد کاربری چهارتاقیها گمانهزنی شده است، کاربری دینی برای نگهداری آتش سپند بوده است و البته برخی دیگر از باستانشناسان و خاورشناسان کارکرد فانوس و راهنما در مسیر راه را برای این بناها متصور شدهاند. فرم چهارتاقی در دوره اسلامی ايران بیشتر در ساخت چهارگونه ساختمانی مسجد، آرامگاه، کاخ و کوشکهای باغی رايج بوده است. (میثم جلالی/جواد نیستانی – خراسان بزرگ – شماره 18 . ص 35 . 1394).
به طور کلی چهارتاقیها را از نظر ساختار پلان میتوان در سه گروه عمده دستهبندی کرد:
- گنبددار با راهروهای سرپوشیده و اضافه شدن دیگر فضاها در پیرامون آن؛
- دارای گنبدی مستقل با راهرویی سرپوشیده؛
- دارای گنبدی مستقل و فاقد راهرو به طوریکه درون آن از هر چهار طرف قابل رویت است.
بنابراین چهارتاقی روستای سنگبر که مورد بحث ماست در دستهی سوم جای میگیرد که البته با عکسها تلاش کرده تا در تکمیل و درک بهتر موضوع برآییم. چون عکسها خود حکایتی دیگر دارند؛ با یک جستوجوی ساده در اینترنت، شوربختانه با سایتهای گردشگری و غیره روبهرو میشویم که برای نمونه یک عکس از یکی از آتشکدهها را برای دیگر گزینههای همانند(:مشابه) در زمینهی ایرانگردی بهکار بردهاند؛ من به عنوان عکاس-پژوهنده وقتی به روستای سنگبر رسیدم انتظار ملاقات با آنچه در عکسها دیده بودم را داشتم ! و وقتی به طور زنده با آن رودررو شدم منظرهای چندان ناخوشایند دیدم. این سازه مانند دیگر آثار دورمانده و مغفول از دیدهها، روبه فرسایش و نابودی تدریجی گذارده بود. به طوری که وقتی با اهالی همکلام شدم تا داستان آن را از زبان خودشان بشنوم با لحن سردی گفتند: «خوبه باز همین مونده برامون». این لحن در منطقهای دیگر از استان خراسان و در جهت کاملا مخالف این روستا نیز مشهود است که در عکس-مقاله پسین بدان خواهم پرداخت.
مسیر رسیدن به روستای سنگبر بسیار هموار بوده و البته با کمک نقشهی گوگل خیلی خوب مسیر راه را پیدا کرده ابتدا به بلوار بابانظر رفته تا انتها و سپس وارد مفتح شده و به منطقه روستایی حجتآباد و مهدیآباد رسیدم که پس از چند کیلومتر وارد روستای سنگبر شدم. البته ناگفته نماند که تابلوی این روستا نیز بسیار کوچک و محو و «نقطه های» نام روستا هم افتاده است.
پرسش اینجاست که چرا تا بدین اندازه ناامیدی از مسوولان و سیستم اداری در برخی بخشها در مردم موج میزند؟ چرا باید مدام چشمبهراه تخریب و سقوط و فرو ریختن آثار باشیم؟
چهارتاقی سنگبر مربوط به دورهی تیموریان است و در شهرستان مشهد، بخش مرکزی، روستای سنگبر جای دارد. این اثر در تاریخ ۱۷ امرداد ۱۳۸۳ خورشیدی، با شماره ثبت ۱۱۰۱۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا به نام چهار طاقی سنگور نیز شناخته میشود و در بخش رضویه و در ۱۸ کیلومتری شمال شرقی شهر مشهد قرار دارد. معماری بنا مشتمل بر اطاقی است چهارضلعی که هر ضلع آن بیش از ۶ متر طول داشته و گنبدی نسبتا کمخیز و مدور بر فراز آن قرار گرفته است. ساختار بنا در نمای بیرونی شامل چهار درگاهی به صورت تاق دار بوده که بهدلیل وضعیت کنونی تشخیص ورودی اصلی ممکن نیست و شالوده و بنیان چهارتاقی بر روی سنگ ایجاد گردیده است. بقایای نوعی آجرچینی جناغی در نمای بیرونی و شواهد معماری بر جای مانده نشاندهندهی سبک و سیاق معماری دوران تیموری است.
البته چون پژوهش دقیق و کاملی هنوز روی این بنا انجام نشده، کاربری دقیقی برای آن تاکنون تعیین نشده است و به همین خاطر شماری آن را به جز چهارتاقی ، آتشکده، آرامگاه و نیز برای ستارهشناسی قلمداد میکنند. روتر بر این باور است که شاید بتوان ریشهی این معماری با پلان چلیپایی در ایران و به ویژه در شمال شرق کشور یعنی خراسان بزرگ دنبال کرد. در دورهی تیموریان گورههای خانوادگی و آرامگاههایی بر گور شخصیتهاي بزرگ سیاسی و علمی بنا شده است. اين مقبرهها الهام گرفته از آتشکدههای باستان بهویژه دورهی ساسانيان است. اين بناهای چهار گوش در سراسر ايران در دورههاي تاريخي گوناگون ساخته شدهاند. نمونهاي از مهمترين اين آتشكدهها در بازههور میان تربت حیدریه و نیشابور و آتشكده نياسر در كاشمر و نیز چنانکه پیشتر یادآور شدم، آتشکده یا چهارتاقی مهم آذر بُرزین مهر در روستای ریوند سبزوار است.
اين بنا با ساختمایهی (:مصالح) آجر و سنگ ساخته شده است. آجرچینی جناغی در نمای بیرونی اين بنا، نشاندهنده سبك و سياق معماري دوره تيموريان است. براي همين دیرینگی آن به دورهی تيموريان نسبت داده شده است هرچند به یقین نمیتوان آنرا تایید کرد.
کاربری امروزین بنا از زبان اهالی روستای سنگبر :
وارد روستا که شدم بسیار شعفزده از چندتا از اهالی سراغ آتشکده را گرفتم و دیدم کسی چیزی نمیداند! سپس پرسیدم چهارتاقی؛ دیدم بازهم کسی نمیداند و در پایان یک بانویی گفت: ها … مزار …. آنطرف …
برایم جالب بود و البته کمی ناراحتکننده که چرا اهالی داشتههای خود را به درستی نمیشناسند! نمیدانم به چه دلیل به آن بنا میگویند : مزار ! مزار روستا تا این بنا فاصله داشت. پس از آن با دو خواهر خردسال شیرینسخن همکلام شدم ببینم آنها چه میدانند از این گنج و گوهر باستانی. عسل گفت: در عاشورا و تاسوعا در اینجا شمع روشن میکنند و خواهرش فاطمه گفت: نمیدانم چرا به اینجا میگویند: مزار! حتما آدم مهمی اینجا مُرده است.
به هر روی، شماری فرتور تقدیم نگاه بینندگان گرانسنگ هفتهنامه امرداد میشود که کوشیدهام فرتورها به تناسب متن و محتوا گردآوری و ارایه شوند و امیدوارم البته مسوولان گرامی هم کارهای بایسته را پیرامون نگهداری این گنجینههای ملی انجام دهند.
پژوهش و فرتورها: شرمین نصیری
- میثم جلالی / جواد نیستانی: مقاله “بررسی پیشینه، شکل و کارکرد چهارتاقی در خراسان بزرگ”. سال ششم . شماره 18 . بهار 1394
- متدین، حشمتالله، مقاله “چهارطاقی گنبددار نقطهی عطف معماری مساجد ایرانی”. نشریه هنرهای زیبا. پاییز 1386. شماره 31
- پورجعفر، محمدرضا و آزاد، میترا همایش بینالمللی معماری مسجد با موضوع” تاثیر چهار طاقیهای ایران باستان در معماری مساجد و تداوم آنها در معماری مساجد کشورهای همسایه “. افق آینده ، دوره دوم . 1379
- وارسته ، مسعود. چهارتاقی دستاورد مهرازی ایرانی: هفتهنامه امرداد
تاریخ فرتورها ، مهرماه 1400 است.
با سپاس از استادان گرانقدر، آقایان دکتر حسین کوهستانی و سهیل امینزاده
فرتورها از شرمین نصیری است.
4090
یک پاسخ
با سپاس فراوان بسیار آموزنده و جالب بود ..در استان خوزستان شهر میداود یک چهارطاق وجود دارد قدمت آن مشخص نیست