در بخشی از گرمابهای تاریخی در شهر اصفهان، درست در بالای یکی از دو سکوی چال حوض آن، چهرهی مردی با سبیلهای از بناگوش دررفته و ابروهایی بلند و کمانی، روی کاشیهایی خوشرنگ، نقش بسته است. نگاه کاوندهاش همانند خنجری که به کمر بسته است، بُرنده و ترسناک به گمان میرسد. مردِ نقشبسته روی کاشی، جامهی صفویان را بر تَن دارد و گردن کوتاهش میان لباسهای پُرزرق و برق پنهان شده است. آن مرد «علیقلی آقا» نام دارد؛ یکی از خواجگان دربار شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی، در نیمهی نخست سدهی دوازدهم مهی. «گرمابهی علیقلی آقا» را به خواست و فرمان او ساختهاند و بخشی از مجموعهی بزرگی است که بازار، چهارسو و مسجد کناریاش را دربرمیگیرد.
گرمابه علیقلی آقا در زیر چهارسوقی به همان نام در محلهی بیدآباد اصفهان بنا شده است. در هیچ جای گرمابه نوشتهای که تاریخ ساخت آن را گواهی بدهد، نیافتهاند. اما روبهروی گرمابه مسجدی هست که به گمان بسیار همزمان با هم پی افکنده شدهاند. تاریخ ساخت مسجد در سال 1122 مهی بوده است. از اینرو، همین سال را میتوان برای شکلگیری گرمابهی علیقلی آقا گمان بُرد. اگر این تاریخ درست باشد، 13 سالی مانده بود تا دولت صفوی زیرورو شود و از پا دربیاید.
نزدیک به هزار متر مربع وسعت گرمابه است که در زمینی به گستردگی 30 متر در 20 متر ساخته شده است. سازهی گرمابه، وارون دیگر گرمابههای تاریخی ایران، اندکی از کف گذرگاه بلندتر بنا شده است. در گذشته گرمابهها را پایینتر از سطح زمین میساختند تا هم دیوارها و هم جریان هوا پایدارتر بماند.
گرمابهی علیقلی آقا دوگانه است؛ یکی گرمابهی اصلی است و دیگری گرمابهی کوچکتر همچنین چهار حوض دارد و بخشهایی همانند دیگر گرمابههای تاریخی. ورودی حمامِ بزرگتر به سربینه میرسد، اما باید از دو راهرو گذر کرد که عمود بر هم ساخته شدهاند. در سربینه، حوضی دیده میشود که گرداگرد آن را سکوها فراگرفتهاند. ورودی گرمابهی کوچکتر، زیبایی گرمابهی اصلی را ندارد و ساده طراحی شده است. گرمابهی بزرگ، دو بخش بینه و گرمخانه را دربرمیگیرد. طراحی دو گرمابه به گونهای است که سربینهها و گرمخانهها در کنار هم جای گرفتهاند.
گرمخانهی گرمابه علیقلی آقا به شکل چند ضلعی است. هوشمندیای که برای گرمابخشی این بخش به کار رفته بدینگونه است که دودی که از سوخت گرمابه در بخش تون (آتشگاه) پدید میآمد پیش از رسیدن به دودکشها و خروج از سازه، از زیر گرمخانه گذر میکرد. همین کار سبب میشد که فضای گرمابه، گرم و داغ باشد. این را هم بگوییم که کف گرمخانه پوشیده از سنگهای مرمرین است. خزینه نیز کنار گرمخانه است، اما برای رفتن به درون آن باید چهار پله را پایین رفت.
میاندرِ گرمابهها را گاه «سرخان» نیز مینامند. آنجا فضایی میان سربینه با گرمخانه است که به شکل دهلیزی پُرپیچ و خم ساخته میشد. شگفت است که در میاندرِ گرمابهی علیقلی آقا فضایی خدماتی به شکل قهوهخانه داشته است. در این بخش از گرمابه، کاشیهایی بسیار دیدنی دیده میشود. کاشیای که نقش علیقلی آقا را بر خود دارد و پیشتر از آن یاد کردیم، در همین بخش دیده میشود. این را نیز بگوییم که کاشیهایی از دورههای افشاری و قاجاری نیز در گرمابه دیده میشود. نیمی از دیوارهای این بخش از کاشیهای دلانگیز پوشیده شده است و نیم دیگر گچکاریهای نقشدار است.
گاورو گرمابه برای برآوردن آب مورد نیاز ساخته شده بود. در این فضا، دلوی (سطلی) به طنابی آویخته شده بود که از قرهقرهای میگذشت. با حرکت گاو، دلو که پُر از آب بود، از پایین به بالا کشیده میشد. بدینگونه مخزن گرمابه را از آب مورد نیاز میانباشتند.
آب مورد نیاز گرمابه از چاه بهدست میآمد. آبِ چاه را در مخزنی که در بام گرمابه بود، انباشته میکردند و سپس با تنبوشههای سفالین آب را به خزینه و حوض و دیگر اجزای گرمابه میرساندند.
گرمابهی کوچک به زیبایی سازهی بزرگتر نیست و تنها سربینه و گرمخانه دارد. بهگمان میرسد که از گرمابهی کوچک زمانی بهره بُرده میشد که بایستگیای (:ضرورتی) پیش میآمد. شاید هم گرمابهای ویژهی بانوان بوده است.
از کاشیکاریهای تماشایی گرمابه علی قلیآقا یاد کردیم. این را هم بیفزاییم که سردرِ گرمابه آکنده از مقرنسکاریهای گچی است و کاشیهای فیروزهرنگ. این نقشها را در تاقنمای کوچک سردرِ گرمابه میتوان دید.
همهی گرمابههای سنتی ابزاری به نام بوق داشتند که با دمیدن در آن کار آگاهیرسانی را انجام میدادند و دیگران را از باز بودن و تازه بودن آب گرمابه باخبر میساختند. در گرمابه علیقلی آقا نیز چنین ساز و کاری بود و پیش از برآمدن آفتاب، زمانی که خزینه را از آب تازه پُر کرده بودند و همه چیز برای خدمترسانی به مشتریان آماده بود، در بوقی میدمیدند که صدایش تا چند محله آنسوتر میرسید. زمانی هم که نوبت گرمابهرفتن زنان بود، بوق را به صدا درمیآوردند. این کار در ساعتی مشخص از روز انجام میگرفت. در این زمان حتا نزدیک شدن مردان به گرمابه نیز پیامدی هولناکی داشت!
در گرمابهی علیقلی آقا، وارون دیگر گرمابههای اصفهان، گندابها نه در فاضلاب شهر بلکه از راه جوی درازی که به آن «مادی» میگفتند رها میشد. برای این کار از «مادیِ فدین» که از زایندهرود میآمد و از شهر اصفهان میگذشت، بهره میجستند.
در اردیبهشتماه 1313، در زمان پهلوی نخست، گرمابهی علیقلی آقا با شمارهی 226 ثبت ملی شده است. از آن زمان به اینسو، چندبار این سازه را مرمت و بازسازی کردهاند. واپسین مرمت به افزودن چند دوش به گرمخانه و لولهکشی انجامید. اما در آن ساخت و سازها بخشی از نقاشیها و گچبریهای گرمابه از میان رفت و گچ و سیمانی که بر دیوارها کشیدند آن آثار باارزش را پنهان ساخت. در سال 1383 نیز شهرداری اصفهان کاربری گرمابه را به موزهی مردمشناسی دگرگون کرد.
دشواریای که اکنون گریبان این سازهی کهن را گرفته است، بیش از آنکه به مرمت و بازسازیها پیوند داشته باشد، گرفتاریهای حقوقی است. این گرمابه در اختیار ادارهی اوقاف اصفهان بود. در سالهای نخست دههی هفتاد، شهرداری اصفهان گرمابهی علیقلی آقا را اجاره کرد و دست به مرمت آن زد. اما با بازپسگرفتن آن از سوی ادارهی اوقاف، گرمابه در دیماه 1398 خورشیدی، به بخش خصوصی سپرده شد (گزارش خبرگزاری اخبار بنا). در این میان شهرداری میگوید که اجارهی او 99 ساله است و نباید ادارهی اوقاف گرمابه را بازپس بگیرد، اما اوقاف این ادعا را رد میکند و از اجارهی یک سالهی شهرداری و تمدید هر سالهی آن سخن میگوید (تارنمای اصفهان زیبا، دیماه 1398). این دعوای حقوقی، سرنوشت گرمابه تاریخی علیقلی آقا را ناپیدا ساخته است. گویا هنوز هم شهرداری و ادارهی اوقاف اصفهان درگیر کشمکشهای حقوقی آن هستند.
* با بهرهجویی از جستار «گرمابه علیقلی آقا در اصفهان» نوشتهی یحیی تاجبخش، و نیز: جستار «معرفی و مطالعهی کاشینگارهی علیقلی آقا در حمام تاریخی علیقلی آقا» نوشتهی جمیله منصوری و هاشم حسینی.