درست در میانهی بازار تاریخی کرمان، گرمابهی دیرینه دیده میشود که نمونهای برجسته از شکوهمندی معماری ایران است. این گرمابه که به نام «حمام وکیل» شناخته میشود، بخشی از مجموعه وکیل کرمان است. دیدن سازههای دلربای تاریخی در کرمان، شگفتآور و کمشمار نیست. آنجا مالامال و انبوه از رد و نشانههایی از تاریخی بسیار کهن است. اما برای آنهایی که به سازههای گرمابهای ایران مینگرند، گرمابه وکیل برجستگی دیگری دارد؛ هر چند اندکی دورتر از آن، گرمابهی دیگری به نام حمام گنجعلی خان هست که خود در شاهانه بودن و شیوهی معماری، بیمانند است.
گرمابه وکیل در سال 1280 مهی(:قمری)، در روزگار چیرگی قاجاریه ساخته شده است. یعنی زمانی که 16 سال از پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار سپری شده بود. این را از کتیبهای هم میتوان دریافت که نام این شاه را بر خود دارد و بر سر در گرمابه وکیل دیده میشود. هر چند تاریخی بر روی کتیبهی سر در گرمابه دیده نمیشود، اما از نوشتههای تاریخی میتوان به سال برپایی گرمابه بازار کرمان پی بُرد.
بانی گرمابه وکیل، فرمانروایی به نام محمداسماعیل خان نوری وکیلالملک بوده است. او از سال 1277 مهی تا هفده سال پس از آن به دستور شاه، کرمان را اداره میکرد و در آن بازهی زمانی بناهای بسیاری ساخت؛ از کاروانسرا و بازار گرفته تا کاریز و گرمابه. از اینرو، وکیلالملک را به خوشنامی یاد میکنند. شمار سازههایی که او دستور ساختشان را داده است، به 23 بنا میرسد. اگر سالهای فرمانروایی وکیلالملک بر کرمان را به یاد بیاوریم، از کوشش او برای ساختن بناهای همگانی و سودبخش در آن مدت کوتاه، شگفتزده میشویم. فرمانروایان اگر دل به مردم میدادند و در اندیشهی آبادانی بودند، کارها میتوانستند کرد. اما همه مانند وکیلالملک نبودند و گاه به جای آبادانی و سازندگی، ویرانی و خرابی به بار میآوردند.
گرمابهی وکیل را به سبک و شیوهی معماری زندیه و قاجاریه ساختهاند. میگویند گرتهبرداری (:تقلیدی) از گرمابهی شگفتانگیز گنجعلی خان هم هست و آن سازهی صفوی الگویی برای معمار گرمابه وکیل بوده است. این سخن، درست است و همانندیهای سازهای میان این دو، بسیار است؛ هرچند آرایههای گرمابهی وکیل، همانگونه که اشاره شد، برگرفته از پسند و شیوهی معماری زندیه است.
پس از گذر از سردرِ گرمابه، هشتی و دالانی دیده میشود که با اندکی خمیدگی به سربینه میرسد. خمیدگی برای آن بود که جریان هوا و گرد و غبار بیرون به درون گرمابه رخنه نکند. نکتهی درخور توجه در معماری گرمابه وکیل آن است که فضای سربینه و گرمخانه نه در راستا، بلکه در کنار هم ساخته شدهاند. این دو فضا، بسیار گسترده و چشمگیر هستند.
پیداست که پُرکاربردترین بخش گرمابه، سربینهی آن است. این سربینه از دالان ورودی تا میان در، امتداد دارد. در میانهی سربینه حوضی بزرگ با طراحی بسیار دیدنی دیده میشود. دو حوض کوچک دیگر در دو سوی سربینه و انتهای آن ساخته شدهاند. این دو حوض، مستطیلشکل هستند. سکویی از کاشی فیروزهایرنگ نیز گرداگرد سربینه ساختهاند. سقف سربینه نیز بر روی هشت ستون سنگی باشکوه استوار شده است. سقف این بخش از گرمابه، بلندتر از تاقهای دیگرِ سازه است و به شکل رسمیبندی کار شده است. رسمیبندی یکی از روشهای دلپذیر در معماری ایرانی است و به کار تزیین و آرایهی سازه میآمد. با این شیوه، فضاهایی مانند سردَر، زیر گنبد، ایوان و بخشهای دیگر را با شکلهای شمسه و ترنج بخشبندی میکردند و با کاشیهای هفترنگ و معرق، یا گاهی با آجر و کاشی ساده، پوشش میدادند. بدینگونه فضایی بسیار تماشایی و دلپذیر شکل میگرفت و بر شکوه و دیدهوری سازه میافزود. رسمیبندیهای گرمابهی وکیل، نمونهی بسیار درخور توجه و زیبایی از این شیوهی آرایهای است.
یکی از اصلیترین کارها در سربینه، مشتومال گرمابهروها بود. این کار را کارگری به نام مشتمالچی انجام میداد و روش ویژهای داشت. مشتمالچی هنگامی که تَن مشتری گرم میشد، عضلهها دست و پا و پشت مشتری را با پنجههای نیرومندش مشتومال میداد و گاه نیز پنجهها را گِرد میکرد و به عضلات مشتری میکوبید. این را برای برطرف کردن گرفتگی عضلهها سودمند میدانستند. در گرمابهها، چه زنانه و چه مردانه، مشتومال از کارهای جداییناپذیر شستوشو بود. تا بدان اندازه که در مَثَل میگفتند: «مشتومال مُرده را زنده میکند!». گذشتگان چنین باور داشتند که این کار کسالت را از میان میبَرد. هرچند این را هم میگفتند که مشتومالِ به اندازه، بدن را تندرست نگه میدارد و مشتومالِ بسیار، سبب لاغری میشود. به هر روی، این کار آداب و آیینی داشت و آن را برای دور کردن خستگی از تَن و جان گرمابهروها بایسته میدانستند.
گرمخانهی گرمابهی وکیل کرمان فضایی دالانمانند با پهنای بسیار است که ستونهای سنگی آن را سه بخش میسازد. بخش میانی به شکل مربع است و چهار ستون دارد. اما در بخش دیگری از همین فضا، هشت ستون سنگی، تاقی را نگهداشتهاند که رسمیبندی آن بسیار زیباست. افزونبر اینکه حوضی هشتگوش و گسترده نیز در همین بخش دیده میشود. بخش سوم گرمخانه، از درآمیختن فضاهای دیگر و کهن گرمابه پدید آمده است.
روبهروی گرمخانه، خزینه جای دارد. فضای آن مستطیلی است. برای رفتن به خزینه باید چند پله پایین میرفتند و پس از غوطهخوردن درون خزینه، از همان پله به فضای سربینه بازمیگشتند.
همهی بخشهای دلانگیز گرمابه وکیل کرمان در یک سو، آرایههای شگفتانگیز آن در دیگرسو. از بس آن آرایهها زیبا و استادانه ساخته شده است که بیشتر به جلوهگری و به رُخ کشیدن هنر استادان کرمانی میماند، تا پوششی برای گرمابهای سنتی. بهراستی که ذوقورزی و چیرهدستی هنرمندان معمار کرمانی در ساخت این گرمابه و آراستن آن با کاشیها و رسمیبندیها، افتخارآمیز است و ارزشی والا برای معماری ایران شناخته میشود.
نخست بگوییم که از کف تا دیوار گرمابه پوشیده از کاشیکاری و سرامیک است. این آرایه، در اوج زیبایی و ظرافت است. تاقنماها، بهویژه آنهایی که پیرامون هشتی گرمابه است، یکسره با کاشیهای نقشدار گلو بوتهای آراسته شدهاند. آن جایی از سقف و بدنه هم که آجرکاری است، در لابهلای آجرها کاشیهایی کار گذاشته شده است که در درخشش شکوهی دیگر دارند. بهدرستی که هیچ واژه و توصیفی نمیتواند زیبایی این سازه را به تمامی بازگو کند؛ جز آنکه باید «همه تَن چشم شد» و آن را از نزدیک دید و از هنر استادان کرمانی در ساخت چنین سازهی شکوهمندی لذتها بُرد.
از روشنایی درون گرمابه نیز یاد کنیم که از نورگیرهای فراوان گنبد میتابد. آن نورگیرها همگی شکلهایی هندسی و چشمنواز دارند و بخشی دیگر از زیبایی گرمابه وکیل بهشمار میروند.
در دههها و سالهای گذشته چندین بار باززنده سازی و مرمت گرمابه وکیل انجام گرفته است. در سال 1355 خورشیدی این سازهی تاریخی را مرمت کردند و در اختیار «سازمان جلب سیاحان» گذاشتند. خویشکاری (وظیفهی) آن سازمان رسیدگی به جاذبههای گردشگری ایران بود. در سال 1369 نیز مرمت سردَر گرمابه انجام گرفت. در آن زمان، بخش بالایی سردر فرو ریخته بود که در مرمتها بازسازی شد.
در همان سال 1369، میراث فرهنگی کرمان پس از انجام مرمتها، گرمابهی وکیل را به بخش خصوصی سپرد. اکنون این گرمابهی تاریخی تغییر کاربری داده است و از آن سفرهخانه و چایخانهای سنتی شکل دادهاند! هر چند سپردن سازههای کهن و تاریخی به بخش خصوصی برای درآمدزایی، چندان کار درستی بهگمان نمیرسد و همواره بیم آسیب دیدن آنها میرود.
* با بهرهجویی از: تارنمای «مجله کلبه هنر».