در گذشتهها پرندهها حال و روز بهتری داشتند. شمارشان هم بیشتر بود. اما آب و هوا و زمین و خاک جهان ما همان نیست که در دهههای گذشته بود. آزمندی انسان، یا شاید هم میل گریزناپذیرش برای چیرگی بر جهان و پیشرفت، به بهای ویرانی زیستبوم تمام شد. پرندگان هم مانند دیگر جانوران و زیستمندان زیانها دیدند؛ یک نمونهاش «گلاریول»ها هستند که نام خوشآهنگشان ما را به یاد گلها میاندازد. در سرزمینهای دیگر شاید روزگار بهتری داشته باشند تا زیستبوم ما. دهههاست از ما رو پنهان میکنند. گاهی خبری از بودن آنها میشنویم. گذرا و شتابان از پهنههای آبی و خاکی سرزمین ما میگذرند و سپس ناپیدا میشوند. کاش بیشتر میماندند. هر چند آنها بیوفا نیستند، ما ناسازگار شدهایم!
گلاریولهایی که در ایران هستند، چه کم و چه زیاد، از چند گونهاند: دودوک، گلاریول کوچک، بال سیاه، بال سرخ و گونهای که به آن گلاریول شرقی میگویند. همگی حشرهخوار هستند. یک ویژگی آنها، که همانندی بسیاری به پرستوها میبَرد، شکار کردن در زمان پرواز است. این هنری است که از گلاریولها برمیآید و در این کار شگردها دارند؛ تیزچشم و هوشیار، تا شکارشان نگریزد و از دست نرود.
این پرندههای زیبا را در جاهایی میتوان دید که آبها جاری باشند. یا حتا در کنار باتلاقها. به زمینهای دیگر هم سر میکِشند و رفت و آمد میکنند. پرواز گلاریولها گسترهی پیدایی ندارد و همهجا جولانگاه بالهای کوچک، اما خستگیناپذیر آنهاست.
گلاریولهایی که دودوک نامیده میشوند، تنها 22 سانتیمتر قد و قامت دارند. این اندازه کوچک و یک جهان دلربایی! هر چند زمانی که بالزنان پهنهی آسمان را درمینوردند، چهبسا بزرگتر به چشم بیایند. منقارشان خمیده است و نوکتیز. این ویژگی، شکار کردن را برای دودوکها آسانتر میسازد. اندکی هم لاغر و باریک به چشم میآیند و رنگ خاکی آنها با محیط سازگار است. پاهای دراز و باریک از دیگر ویژگیهای آنهاست.
آنها برای پنهان ماندن از چشم دیگران روشی خوکردهی خود دارند. بدینگونه که تند و شتابزده میدوند و سپس در گوشهای بیحرکت میمانند و تنشان را در خود جمع میکنند، انگار که قوز کرده باشند. در این زمان جُستن و یافتنشان آنقدرها آسان نیست. چیزی هم که دودوکها را از قوم و خویشهای گلاریولشان جدا میکند پَرها کمرنگ است و دُم کوتاه. گلاریولهای دیگر تا این اندازه باریک نیستند.
گلاریولهای بال سیاه اندکی بزرگتر هستند؛ 25 سانتیمتریاند و اجتماعیتر. این بدان معناست که چندان با دیگران غریبگی نمیکنند، مگر آنکه بویی از کمین و شکار جانوران و انسانها ببرند. ویژگی بال سیاهها این است که در روشنایی نهچندان زیاد، برای نمونه در بامدادن خیلی زود که هنوز خورشید رمق و روشنی تابان خود را ندارد، میچرخند و شکار خود را به منقار میکشند. ملخ و زنبور و پروانه را با اشتها میخورند و شکمشان را با شکار آنها سیر میسازند. دَم غروب هم جولان و پرواز بال سیاهها بیشتر است. به این سبب که روشنایی روز رو به پایان میرود و آنها آسودهتر به گردش و بالزدن میپردازند.
خیلیها گلاریولهای بال سیاه را با بال سرخها اشتباه میگیرند. شگفتزده نشویم از اینکه چگونه میشود رنگ سیاه را از رنگ سرخ تشخیص نداد؟ پَرهای سیاه یا سرخ گلاریول در زیر بالهای اوست. از اینرو تا پرواز نکند و بال نزند، دشوار است که بفهمیم گلاریول بال سیاه است یا بال سرخ.
بال سیاهها گلاریولهای کوچرو هستند. هوا که بهاری بشود و رو به گرما برود، در زمینهای گِلی، در تالابها یا دشتهایی که دسترسی به آب هست، بهسر میبرند و خوش تر دارند در جاهایی باشند که رویش گیاهان هست، اما نه گیاهان بلند، گیاهان کوتاه قامت.
چیزی که دربارهی گلاریولهای بال سیاه میتوان گفت و غمانگیز هم هست، نابودی (:انقراض) آنهاست. شمار این پرنده در ایران کم و کمتر شده. با این همه گاهی خبر شادیبخش دیده شدن آنها به گوش میرسد. یک نمونهاش دیدن آنها در اردیبهشت ماه امسال در کرمانشاه، آن هم برای نخستینبار بود. ناگفته پیداست که پوشش پَرهای سیاه زیر بال این دست از گلاریول هاست که سبب شده آنها را بال سیاه بنامند.
بال سرخها گونهای دیگر از گلاریولها بهشمار میروند. در پرواز تند و تیز هستند و هنگام ایستادن و نشستن، وارون دودکها، خوش ندارند قوز کنند. راست میایستند و بیمی از دوروبَرشان ندارند. پاهایشان هم سیاه رنگ است و منقارشان کوتاه. صدایشان نجواگونه است. صدایی که شاید مانند آواز خواندن پرستوها باشد. چیزی که در بالها آن نمایانتر است، نوار باریک سفیدرنگی است که در زمان پرواز و بال گشودنشان دیده میشود.
هرچند شمار گلاریولهای بال سرخ در ایران فراوان نیستند، اما اگر نام و نشانی از آن بگیریم باید در گسترههای پیرامونی کویر باشد، یا حتا در جنوب خاوری دریای کاسپین (خزر). در مهرماه سال پیش، 1399، شادی دیدن گلاریول بال سرخ در بیلهسوار استان اردبیل شنیده شد. دو سال پیش از آن، در خرداد 1397 نیز چندین جفت از این پرندهی زیبا را برای بار نخست در تالاب گندمان استان چهارمحال بختیاری دیدند. پرندهشناسان میگویند که آنها از ساحل خلیج فارس به سوی سیبری پرواز میکنند و برای دمی آسودن و نفس تازه کردن، تالاب گندمان را برمیگزینند. چه خوب است مراقبشان باشیم و یادی خوش در ذهن گلاریولها بهجا بگذاریم تا در سفری دیگر باز مهمان تالابها و دشتهای ما بشوند. شادی بدهیم و شادی بگیریم، مهربانی ببخشیم و مهربانی ببینیم. اینگونه است که جهان زیبا میشود!
نمیتوان از گفتن این سخن چشم پوشید که ساخت ورودیهای غیر مجاز در کنار تالابها، مانند آنچه در تالاب میقان در استان مرکزی دیده میشود، سدی برای جوجهآوری گلاریولهاست. آنها روی زمین آشیانه میسازند و همانجا زادآوری میکنند. ورودیها، به جانوران و انسانها اجازه میدهد که زمینها را لگدکوب کنند و لانهی گلاریولها را از میان بردارند و جوجههای کوچکشان را، خواسته یا ناخواسته، بکُشند. افزونبر اینکه سبب هراس و اضطراب بسیار این پرندهها هم می شوند. آنها بیش از هر چیزی نیاز به محیطی امن دارند. این کار از دست ما برمیآید، اگر بخواهیم!
*با بهرهجویی از: تارنماهای «دانشنامهی پرندگان ایران»؛ «کویرها و بیابانهای ایران».