هر سال، از روزهای پایانی شهریورماه تا آغازین روزهای دیماه، سراسر روستای بیاض به رنگ سفید درمیآید؛ گویی گسترهای پهناور، یکسره زیر پوششی از برف آرمیده است. اما آن سفیدی یک دست، برف نیست؛ پوشش سفیدی است از پنبه که طلای سفید خوانده میشود.
«طلای سفید» نامیدن پنبه نباید شگفتآور پنداشته شود؛ این فراوردهی کشاورزی چنان ارزش اقتصادیای دارد که اهمیت آن کمتر از طلا نیست. روستای بیاض جایی برای کاشت و برداشت چنین طلای گرانبهایی است. از اینرو یکی از نخستین کارخانههای پنبه پاککنی ایران، در بیاض ساخته شده است و این روستای کوچک در اقتصاد کشور نقش ارزشمندی دارد.
بیاض روستایی در دهستان انارِ شهرستان رفسنجان، در استان کرمان، است. دوری این روستا از رفسنجان به 65 کیلومتر میرسد. با این که پیشینهی روستا به سدههای دور برمیگردد، روشن نیست که در روزگار باستان چه نامی داشته است. شاید وجود کشتزارهای سفید پنبه، یورشگران را برانگیخت که نام تازی «بیاض» را روی آن بگذارند. بیاض به چم (:معنای) «سفیدی» و «درخشندگی» است.
خاک روستای بیاض حاصلخیز است. در گذشته، پنج رشته کاریز (:قنات) آن گستره را از آب سیراب میکرده است. هنوز سه رشته از آن کاریزها آبدهی دارند. هفت آسیاب آبی در کنار کاریزها بنا شده بود. از آن آسیابها چهار آسیاب را هم اکنون نیز میتوان دید.
بیاض، تنها به سبب پنبهکاری نیست که آوازه یافته است. سازههای کهن این روستا نیز جایگاه ویژهی تاریخی دارند. دژ (:قلعه) بیاض یک بارو و شش برج دارد که یکی از برجها با گذشت زمان از میان رفته است. درون بارو، بازماندههای سازهای دو اشکوبه (:طبقه) را میتوان دید. پیها و ستونهای دژ چنان استوار ساخته شده که هنوز پابرجا است. دیوار دژ 10 متر بلندا (:ارتفاع) دارد، اما پیدا نیست در چه زمانی ساخته شده است. به گفتهای این دژ در روزگار قاجار پناهگاهی برای مردم بیاض بوده است که گاه و بیگاه گرفتار یورش ایلات میشدند. در همان یورشها بود که دژ آسیب دید. این دژ سال 1384 خورشیدی، در سیاههی میراث ملی کشور ثبت شده است.
پانزده کیلومتر دورتر از روستای بیاض، در سوی باختری (:غربی) آن، تپهای به نام «قلعه دختر» دیده میشود که در دل کوهستان «دهنه بیاض) جای گرفته است. باستانشناسان در این تپه، سفالها و آثاری یافتهاند که دیرینگی آنها به روزگار اشکانیان میرسد. همین یافتهها گواه دیگری است بر پیشینهی درازدامن گسترهای که امروز روستای بیاض در آن جای گرفته است.
روستای بیاض در گذشتههای دور بر سر راهی بوده است که کاروانها ارزشمندترین کالایشان یعنی ادویه، را به هند میبردند. جادهی کاروانی هند، «راه شاهی» نامیده میشد و روستای بیاض از جایهای شناختهشدهی آن راه بود.
آب انبار دوقلوی بیاض نیز دیدنی است. این آب انبار دو مخزن بزرگ و کوچک دارد و هر مخزن دارای بادگیری است. دیرینگی کاروانسرای شاه عباسی بیاض هم به 400 سال پیش بازمیگردد. گفته شده است که معمار آن، هنگامیکه از مرگ شاه عباس باخبر شد کار خود را ناتمام رها کرد. زیربنای کاروانسرا بیش دو هزار متر است.
روستای بیاض اندکی کمتر از چهار هزار تَن جمعیت دارد. این روستا جایگاه ارزشمند خود را تنها وامدار کشتزارهای پنبه نیست بلکه تاریخ کهن آن نیز درخور اهمیت است.
کندلوس؛ روستایی شانه به شانهی تاریخ
ورکانه؛ گام نهادن در تنها روستای سنگی ایران
دلربایی طبیعت در روستای شهرستانک
ریاب، یکی از دیرینهترین روستاهای کاهگِی ایران
سنگتراشان، بزرگترین گنجخانهی مفرغی جهان
قلعه سریزد؛ نخستین بانک ایران در روزگار ساسانیان
خویدک؛ روستایی که مردگانش رو به تختجمشید آرمیدهاند!
زندرق؛ روستایی با یک تَن جمعیت!
تورانپشت، روستایی به شکوهمندی تاریخ ایران
روستای حیلهور، بیمناک از دیدهشدن
روستای گرمه، گذرگاه جادهی ابریشم
روستای وفس؛ نگاهبان یکی از دیرینهترین گویشهای ایرانی
روستاییان وردیج، همسایگان ارواح سنگی!
ارگ روستای پاده، شکوه فراموششده
قورتان، دومین بنای خشت و گل ایران
نشانههایی از تاریخ در دل روستای اُشتبین
قارنه، روستایی آرمیده در دل تاریخی هفت هزار ساله
هفتادُر، روستایی به دیرینگی تاریخ
زنشاهی؛ روز فرمانروایی زنان در روستای اسک
روستای زرگر، مردمانی آشنا با زبانی ناآشنا
ایستا؛ شگفتانگیزترین روستای جهان
هجیج، روستایی با گویشی همانند با زبان اوستایی