زمانی که تهران شهر کوچکی بود و جمعیت آن به دشواری به 150 هزار تَن میرسید، تابستان که میشد بیم آن میرفت که از بسیاریِ گرما، بیماریها همهگیر شود. در این زمان بود که ناصرالدینشاه قاجار و درباریانش، به همراه خدمتکاران راهی ییلاقات میشدند و خود را از گزند گرما و بیماری میرهاندند.
یکی از ییلاقاتی که ناصرالدینشاه بدان دلبستگی بسیار داشت، روستای شهرستانک بود در شمال کوه توچال. هوای خوش و چشمانداز دلانگیز آن، دل از ناصرالدینشاه برده بود و شهرستانک جای دلخواهش شده بود. شاه دستور داد در آنجا کاخی ویژه بسازند. هنوز هم این کاخ پابرجاست؛ هرچند گویا درِ اتاقهای آن بسته است و اگر همینگونه بماند رو به ویرانی خواهد رفت.
شهرستانک روستای زیبایی ست. طبیعت آن دل میبَرد و هوایش در پاکیزگی کممانند است. این روستای دلربا در مرز استان تهران و استان البرزجای دارد. با پایتخت 84 کیلومتر فاصله دارد و راه آن از جادهی زیبای چالوس میگذرد.
شهرستانک روستای کهنی است و دیرینگی آن دست کم به سدهی ششم مهی (900 سال پیش) بازمیگردد. این گسترهی رشکبرانگیز، آمیختهای از تاریخ و طبیعت است. باغهایش سرسبز و پُربار است و دیوار و حصاری ندارند و شاخههای درختان از میوههایی مانند زردآلود و توت، گرانبار است. رودخانهای از میان روستا میگذرد که از چشمهای به نام «گلهگیله» سرچشمه میگیرد. آب آن گواراست و تشنگی را در فصل گرم سال، فرومینشاند.
درخت کهنسالی که به گفتهای 2800 سال پیش ریشه گرفته است و هنوز هم سایهبخش است، شهرستانک را رنگ و رویی دیگر داده است. بومیها به آن «اُرس» یا «هورست» میگویند. دربارهی اُرس شهرستانک افسانههای کهن بر سر زبانها است. بلندای این کهن درخت به 17 متر و پهنایش به 14 متر میرسد.
زمستانهای روستای شهرستانک مالامال از برف و بوران است. بهار که میرسد، درختان شکوفه میدهند و بوی خوش گلها، همهجا میپیچد. اما آنچه شهرستانک را بیشتر آوازه بخشیده، همان کاخ ناصرالدینشاهی است.
سال 1295 مهی، زمانی که 31 یکسال از پادشاهی ناصرالدینشاه سپری شده بود، شاه دستور ساخت کاخ شهرستانک را داد. سه سال زمان بُرد تا کاخ در محوطهای 8000 متری ساخته شد. کاخ او ساختمان دو اشکوبهای است که یک اشکوب آن ویژهی اندرونیان و یک اشکوب دیگر ویژهی همراهان درباری شاه بود. این کاخ در انتهای درهی روستا، کنار رودخانه، ساخته شده است. ناصرالدینشاه از راه کالسکهرو شاهی به گردنهی آهار میآمد و از آنجا به شهرستانک سرازیر میشد!
کاخ ناصری در روستای شهرستانک، در سال 1376 خورشیدی ، ثبت ملی شد. بخش اندرونی کاخ را از زیر تلی از خاک بیرون آورند و مرمت کردند. در گوشهی خاوری (:شرقی) کاخ ناصری کتیبهای سنگی جای گرفته است که بلندای آن چهار متر است. روی این کتیبه نوشتهای وجود دارد که خوانا نیست. داستانی که اهالی روستا از این کتیبه بازگفت میکنند این است که این سنگ از صخرهای بر فراز کاخ ناصری جدا شده و به اینجا آمده و از آنجا که این سنگ هنگام فرو افتادن و غلتیدن به کاخ ناصری آسیبی نرساند شاه قاجار دستور داد که شرح این رخداد را بر روی همان سنگ بنویسند!
در بلندیهای کوه شهرستانک نیز بازماندهی دژی (:قلعهای) هنوز پیداست که به آن «قلعه دزدبند» یا «قلعه دختر» میگویند. این دژ برج دیدبانی بوده است و دیرینگی تاریخی دارد. دژ دزبند را از قلوهسنگ و ملات ساروج ساختهاند. آنچه اکنون از دژ شهرستانک برجای مانده بخشی از سقف یکی از اتاقها است. در این برج دیدبانی، سفالهای کهنی یافت شده است و پیشینهی آن به روزگار ایلخانان و تیموریان در سدههای هشتم و نهم مهی، برمیگردد.
در سوی جنوب دره تپهای جای دارد که هیچ درخت میوهای در آن نیست و تنها تکههای سفال قرمز بر روی آن دیده میشود. بومیها به این تپه شنستون میگویند. کشاورزان شهرستانک از زمینهای این تپه برای کشت دیم بهره میبرند.
شهرستانک از روستاهای زیبا و شگفتانگیز ایران است. طبیعت آن رویایی است و ریشههایش سیراب از تاریخی کهن. دیدن آن بی گمان سفری به یادماندنی است. آن اندازه بهیادماندنی که دیدن دوباره و چندبارهاش آرزویی ماندگار خواهد بود. موقعیت جغرافیایی این روستا به گونهای است که از شمال به روستای کسیل، از جنوب به کن سولقان، از خاور به شکرآب و آهار و از باختر (:غرب) هم به لانیز و شلینک میرسد .
بهترین مسیر دسترسی به شهرستانک، راه آسفالتهی هشت کیلومتریای است که از جاده کرج-چالوس، نرسیده به گچسر جدا شده و در شهرستانک به پایان میرسد.
کندلوس؛ روستایی شانه به شانهی تاریخ
ورکانه؛ گام نهادن در تنها روستای سنگی ایران
ریاب، یکی از دیرینهترین روستاهای کاهگِی ایران
سنگتراشان، بزرگترین گنجخانهی مفرغی جهان
قلعه سریزد؛ نخستین بانک ایران در روزگار ساسانیان
خویدک؛ روستایی که مردگانش رو به تختجمشید آرمیدهاند!
زندرق؛ روستایی با یک تَن جمعیت!
تورانپشت، روستایی به شکوهمندی تاریخ ایران
روستای حیلهور، بیمناک از دیدهشدن
روستای گرمه، گذرگاه جادهی ابریشم
روستای وفس؛ نگاهبان یکی از دیرینهترین گویشهای ایرانی
روستاییان وردیج، همسایگان ارواح سنگی!
ارگ روستای پاده، شکوه فراموششده
قورتان، دومین بنای خشت و گل ایران
نشانههایی از تاریخ در دل روستای اُشتبین
قارنه، روستایی آرمیده در دل تاریخی هفت هزار ساله
هفتادُر، روستایی به دیرینگی تاریخ
زنشاهی؛ روز فرمانروایی زنان در روستای اسک
روستای زرگر، مردمانی آشنا با زبانی ناآشنا
ایستا؛ شگفتانگیزترین روستای جهان
هجیج، روستایی با گویشی همانند با زبان اوستایی