در نگاه انسان، پرندهی نفرتانگیزی است؛ پیکر ترسآور و سر و گردنی زشت دارد. نگاهش بیتفاوت و بودنش آزاردهنده است. مردارخوار است و همین از نگاه ما چندشآورش میکند. بیچاره کرکس! آن همه سود به انسان میرساند و باز آدمها دست از بدگویی از او برنمیدارند. ما که این همه ساز پشت سر کرکس کوک میکنیم و بودنش را بدشگون میپنداریم، هیچ میدانیم یکی از سودرسانترین جانوران به ما و زیستبوم است؟ خبر داریم که کرکسها پاک کننده یطبیعتاند و اگر نباشند بیماریهای بیشتری گریبان انسان را میگیرد و هزینههای زیادی برای پاک سازی محیط زیست روی دست ما میگذارد؟ این را میدانیم که کرکسها تنها موجوداتی هستند که هرگز زیستبوم را آلوده نمیکنند؟ با این حساب، هنوز هم فکر میکنیم کرکسها آزاردهنده و نفرتانگیزند؟
کرکسها از آدمها دوری نمیکنند. اجازه میدهند به آنها نزدیک شویم. این ما هستیم که به ناروا از این جانوران بیآزار فاصله میگیریم. درست است که کرکسها مردارخوار هستند؛ اما همان مردار چه بسا آلوده به بیماری و عفونتی باشد و همهی پیرامونش را آلوده کند. کرکسها مردار را میخورند و با این کار بیماری و آلودگی را از میان میبرند؛ بی آنکه خود بیمار بشوند. آنها دستگاه گوارش شگفتآوری دارند که میتواند میکروبها، باکتریها و ویروسها را نابود کند. حالا بیاییم گمان کنیم کرکسها لاشهی گوسفند یا حیوانی را که روی زمین مانده است، نخورند. در آن صورت، نه تنها میکروبها پخش میشوند و به چرخهی زندگی راه مییابند، بلکه انسانها برای از میان بردن همان لاشههای بیماریزا، باید هزینه و زمان بسیاری بپردازند.
در زیستبوم ایران، چند گونه کرکس شناسایی شده است: کرکس منقار دراز، کرکس منقار باریک، کرکس سرقرمز و کرکس پشت سفید. این یکی (کرکس پشت سفید) نفسهای واپسینش را می ِشد. چیزی نمانده است که از میان برود و با رفتنش محیط زیست ما را با دشواریهای بیشتری رودررو کند.
کرکسهای پشت سفید بسیار باهوشاند. چشمان تیزبینی دارند و کوچکترین پرندهای را از فاصله ای بسیار دور میبینند. هیچ حرکت و جنبشی نیست که از دید آنها پنهان بماند. اما از این دوربینی تند و تیز خود برای سودجویی بهره نمیبرند. به جانوران سالم کاری ندارند. اما چهبسا وسوسه شوند که جانور بیمار و دَم مرگی را از پا درآورند. خیلی هم پایبند بزرگتری و کوچکتری هستند. اگر گروهی بالای سر مُردار بایستند، اجازه میدهند کرکس بزرگتر سهمش را بخورد و دست از خوردن بکِشد، آنگاه کرکسهای دیگر شکمشان را سیر میکنند. خیلی هم پُرخورهستند. هر کرکس میتواند اندازهی 20 درصد از وزن خود غذا بخورد!
پرواز کرکسها آرام و با بردباری است. شتابی برای بال زدن ندارند. اوج میگیرند و از آن فراز، همهجا را زیر نگاه دارند. وارون پرندههای دیگر، آشیانه نمیسازند. میگویند کرکسها عمر درازی دارند. اما تنها 30 سال زندگی میکنند.
کرکس پشت سفید، یا دال پشت سفید، پرندهی بومی ایران است. از خانوادهی لاشخورها و دستهی شاهینسانان است. «مردارخوار» نام دیگری است که روی آن گذاشتهاند. چون خوراک آنها از لاشهی جانوران است. به این گونه از کرکس، «رامپ سفید» هم میگویند.
کرکس پشت سفید، سر و گردنی خاکستری دارد و بدون پَر. پرهای پشتش قهوهای پُر رنگ است، آن اندازه که به سیاهی پهلو میزند. لکههای ریزی هم روی پشتش هست.
دُم کرکس پشت سفید کوتاه است اما تا بخواهیم بالهای بسیار پهنی دارد که به 25/ 2 متر میرسد. از اینرو، هنگام پرواز سایه گستر است. منقارش هم خاکستری است و بزرگ. با این همه، فریب منقار بزرگش را نباید خورد. با آن منقار حتا از پسِ شکافتن مردار هم برنمیآید. درندگان دیگر این کار را برای او انجام میدهند.
زاد و ولد کرکسها هر 3 سال و گاهی هر 4 سال یکبار است. کیسهای که روی گردن آنها آویزان است با پَر پوشیده شده است و پوش پَرهای زیر دُم آنها سفید است.
با همهی اینها، دانستههای ما دربارهی کرکسهای پشت سفید فراوان نیست. درستتر این است که بگوییم نادانستههای پرندهشناسان بیشتر از دانستههای آنها دربارهی کرکسها است. همین اندازه میتوان گفت که کرکسهای پشت سفید چندان تفاوتی با کرکسهای دیگر ندارند.
کرکسهای پشت سفید دوست دارند در جاهایی زندگی کنند که گسترهای باز و فراخ باشد، اما نه خالی از دار و درخت. دلبستگیای به بودن در کوهستان ندارند. در حالی که کرکسهای دیگر بیشتر کوهستاننشین هستند. نزدیک به یک متر هم درازی بدن آنها است.
بیشترین سبب مرگومیر کرکسهای پشت سفید، پسماندهایی است که انسانها در طبیعت رها میکنند. آن پسماندها شیمیایی هستند یا فلزات سنگین. کرکسهای پشت سفید زبالهها را میخورند و مسموم میشوند. در پی خشک شدن دریاچهی هامون، در سیستان و بلوچستان، نیز شمار بسیاری از آنها از میان رفته است. زمانی نهچندان دور، کرکسهای پشت سفید در لرستان نیز دیده میشدند. اما در آنجا نیز جمعیت آنها رو به کاهش نهاده است.
برای آگاهی دربارهی کرکسها و نگاهبانی از آنها، روز یکم سپتامبر در جهان به نام «روز کرکس» شناخته شده است. این حیوان سودمند در آستانهی مرگ همیشگی است. در ایران نیز شمار آنها رو به کاستی گذاشته است. ناآگاهی ما از ارزش کرکسها نیز به رهاکردن و نگاهبانی نکردن از آنها دامن زده است. بکوشیم کرکسها را بشناسیم و بدانیم که بودن آنها همچون دیگر موجودات کرهی خاکی برای ماندگاری زیستبوم اهمیت بسیار دارد.
*یارینامه: تارنمای سازمان حفاظت محیط زیست.
قوچ ارمنی؛ نشانههایی گسسته، از ماندگاری
خروس کولی دشتی؛ در لبهی پرتگاه
ماهی شیپ؛ مرواریدی گرانبها و کمیاب
افعی شاخدار دُم عنکبوتی؛ فریبنده و ناشناس
دلیجه کوچک؛ بیباک و پُرهیاهو
شاهروباه؛ بازیگوشیهای یک زندگی کوتاه
گوزن قرمز ایرانی؛ اسیر ترفند شکارچیان
عروسغاز؛ سایهای کمرنگ از پرندهای کمیاب
میشمرغ؛ گرفتار در چالهی ژنتیکی
شتر دو کوهانه؛ گونهای کمیاب در زیستبوم ایران
عقاب شاهی؛ شاهبازی بر فراز بادها
سمندر لرستانی؛ آذرنشینی زیبا و بیپناه
افعی دماوند؛ بومزاد ایران
پلیکان پاخاکستری؛ سبکبال و بیهیاهو
فیلماهی؛ مروارید سیاه دریای کاسپین
بالابان؛ بر اوج سپهر
پازنها؛ باشکوه و فرازجو
هوبَره؛ ستیز با عقابها، گریز از پرندهبازان
گربهی پالاس؛ گوشهنشین و گریزپا
لاکپشت پوزه عقابی؛ خونسرد و بردبار
اردک سرسفید؛ جلوهگر و خودنما
فک خزری؛ روزگار غمانگیز تنها پستاندار دریای کاسپی
روباه ترکمنی؛ قلمرویی برای زندگی ندارد
خرس سیاه بلوچی؛ شبگرد و گوشهنشین
گیلانشاه خالدار؛ دورپروازی خستگیناپذیر
سیاه گوش؛ شکارگری چابکدست
گاندو؛ تمساح پوزه کوتاه، درندهای دست به عصا!
دُراج؛ خوشآوای گریز پا
گوزن زرد ایرانی؛ زیبا و خوش خرام