با اندکی دلسوزی و مدیریت میتوان جلوی نابودیاش را گرفت. حیف نیست پرندهای به این زیبایی، زیستبوم ما را رها کند و نخواهد پشت سرش را هم ببیند؟ وقتی زیستگاهش را نابود میکنیم و تالابها را به حال خود رها میسازیم، نباید انتظار داشته باشیم که «خروس کولی دشتی سینهسیاه» باز هم سراغی از ما بگیرد و رخت و جامهاش را در اینجا پهن کند. چه گُلی به سرش زدهایم که باز احوالپرس ما باشد؟ به آمارها نگاه کنیم؛ سال به سال از شمار این پرنده کاسته میشود. هیچ میپرسیم چرا؟ ماندن او و دیگر گونههای کمیاب حیات وحش ما یک راه بیشتر ندارد: باید برای زیستبوممان چارهای بیندیشم و از سر نادانی ویرانش نسازیم: من و تو ویرانش نسازیم!
خروس دشتی سینه سیاه
خروس کولی دشتیِ سینه سیاه، نام دور و درازی است که به این پرنده دادهاند. میتوان فهمید که سینه سیاه اشاره است به رنگ سینه و شکم او. اما چرا کولی؟ خروس کولی تا بخواهیم پُرسر و صدا و هیاهو است. اگر صدایش دلنشین نبود میشد گفت که هیاهویش آرامش را از دیگران میگیرد. از همینروست که به او «کولی» میگویند. البته این هم از آن باورهای نادرست است که سر و صدای زیاد و جار و جنجال کردن را «کولی بازی در آوردن» میدانیم!
نامهای دیگری به این پرنده دادهاند؛ نامهایی طولانی و دورودراز: خروس کولی اجتماعی، خروس کولی دشتی ابرو سفید.
خروس کولی دشتی، کاکلی سیاهرنگ دارد که روی گردنش برگشته است و ویژگی یگانهای به او میبخشد. از روی همان کاکل برگشته است که میتوان او را با یک نگاه شناخت. اما سینهی سیاه رنگ، پاهای بلند و قرمز او از دیگر ویژگیهایی است که خروس کولی دشتی را از صدها پرنده و مرغ دیگر بازمیشناسد. به همهی آن نشانهها، گونههای سفیدش را باید افزود و زیبایاش را که از او پرندهای دلربا ساخته است.
رنگ سیاه گلوی خروس کولی دشتی تا روی سینهاش ادامه مییابد و طرح یکپارچهای به او میدهد. این سیاهی گلو و سینه، در خروس کولی دشتی نر بیشتر و نمایانتر است. در خروس دشتیهای جوان پَروبال نه سیاه، بلکه قهوهای کمرنگ به چشم میآید. اما از همه دلرباتر این که خروس کولی دشتی هنگام خواندن، یعنی کاری که همواره انجام میدهد، پَرهای کاکلش را افشان میکند. این نیز از خودنماییهای اوست. با این کار، طنازیها میکند و دل از دیگران میرباید.
دُم برخی خروس کولی دشتیها سفید رنگ است و پوش پَرهای زیر دُم او به رنگ بلوطی است. تنه و پیکر این پرنده، تیرهرنگ است؛ اما نه یکسره تیرهوتار. رنگ سبز تاری نیز در تنهی او به چشم میآید. هرچه هست این پرنده با همان رنگهای تیره، در زیبایی کم از پرندههای خوش آب و رنگ دیگر ندارد. به ویژه آن کاکل برگشتهاش که به او نازش و خرامی شاهانه داده است.
رنگ و جلای نر و مادهی خروس کولی دشتی چندان جدایی با هم ندارد. مگر بالهای ماده که اندکی کوچکتر از نرها است. پیش تر هم گفتیم که سیاهی گلو و سینهی نرها افزونتر است تا مادهها.
درازای پیکر این پرنده به 30 سانتیمتر میرسد؛ شاید هم اندکی کمتر از 30 سانتیمتر. خروسهای مادهی کولی دشتی در فصل بهار زادآوری میکنند. اما رفتار آنها در این زمان بسیار دیدنی است. مادههای این پرنده هنگام زادآوری، زمین را میکنند و درون و دورتادور آن را با گیاه و علف میپوشانند. زمانی که مطمئن شدند بستری نرم آماده شده است، 3 تا 4 تخم درون آن میگذارند و با همهی توش و توان از آنها نگهبانی میکنند. خدا نکند پرنده و جانوری به تخمهای خروس کولی دشتی ماده نزدیک شود. چنان هیاهو و سروصدایی راه میاندازند و به سوی مزاحمها یورش میبرند که آنها را از کار خود پشیمان میسازند! خروسهای کولی دشتی ترجیح میدهند در پیرامون باتلاقها و تالابها زادآوری کنند.
خوراکیابی خروسهای کولی دشتی نیز دیدنی است. آنها با منقار خود آن اندازه زمین را کندوکاو میکنند و خاکها را زیرورو میسازند تا سرانجام حشرهای کوچک یا دانهای گیاهی بیابند. اگر هم در آن جستوجوها نرمتنان را ببینند، آنها را طعمهی خود میکنند. خود خروسهای کولی دشتی طعمه و هدف خوبی برای پرندگان شکاری هستند؛ شکارگرانی مانند عقابها، بهویژه عقاب دریایی دُم سفید.
پرواز این پرنده بسیار دیدنی است. در هوا چرخ میزنند و مانور میدهند و به شکلی مارپیچ سینهی آسمان را میشکافند. بیشتر هم گروهی چنان پرواز باشکوهی را به نمایش میگذارند. در پرواز، مسیر روشنی ندارند. به هرسو که خواستند بال میگشایند و پیوسته مسیر آسمان شکاف خود را تغییر میدهند. بالزدنهایشان هم کموبیش آهسته است. شتابی برای رسیدن ندارند. شاید هم رسیدنی در کار نیست و پرواز آنها گونهای بازیگوشی و سرگرمی لذتجویانه است.
این پرندهی خوشخرام را در کشتزارها میتوان دید. در زمینهای نمناک و تالابی، در علفزارها هم دیده میشوند. گروهی و دستهبهدسته در آنجا بهسر میبرند و هیاهو به راه میاندازند. آنها تالاب انزلی را جای دلخواهی برای ماندن گاهگاه خود میشناسند و میپسندند. در جاهای دیگر هم سروکلهشان پیدا میشود. یکی از آن زیستگاهها، پناهگاه حیات وحش «خان گرمز» است در باختر (:غرب) تویسرکان در استان همدان. خان گرمز با طبیعت کوهستانی و قلهی مخروطی شکلاش، زیستگاه دلپذیری برای خروس کولی دشتی است. آنها در رشتهکوه الوند و مهاباد هم یافتنیاند.
شهریورماه 1398 بود که برای نخستینبار خروس کولی دشتی سینه سیاه در تالاب «گوری بلمک» شهرستان پلدختر، در استان لرستان، دیده شد (خبرگزاری ایسنا) و گسترهی پراکنشی این پرنده را از آنچه پیشتر گمان بُرده میشد، افزونتر ساخت. این ثبت دیداری، امید به ماندگاری خروس کولی دشتی را که روبه نابودی و از میان رفتن است، تا اندازهای بیشتر کرد.
خروس کولی دشتی
خروس کولی دشتی در گذشتهها به فراونی و شمار بسیار در ایران دیده میشد. تالابهای ایران در فصل زمستان مملو از این پرنده بود. اما سرنوشت خروسهای کولی دشتی در زیستبوم ایران به همانسان نماند و شمار آنها در سالهای گذشته به شکل نگرانکنندهای کاهش آشکاری یافت. بدان اندازه که اکنون این پرندهی زیبا در فهرست سرخ و در معرض انقراض جای گرفته است.
رفتارهای نابخردانهی انسان با طبیعت را گویی پایانی نیست. زمانی که پس از دههها، محیطبانان خوزستان بار دیگر خروس کولی دشتی را در اسفندماه سال 1398، دیدند، شمار دیده شدهی آنها بیش از 20 قطعه گزارش شده بود. شوربختانه زیستگاه این پرنده به بهانهی جلوگیری از گردوغبار، «مالچ پاشی» و زمینهی مرگ و نابودی خروس کولی دشتی بسیار کمیاب فراهم شد(همشهری آنلاین، اسفند 1398). مالچ به پوششهایی گفته میشود که روی سطح خاک پاشیده میشود تا به کیفیت خاک بیفزاید یا از تولید گردوغبار جلوگیری کند. در خوزستان از مالچ نفتی استفاده میشود که پوشش گیاهی روی سطح خاک را از میان میبرد. از اینرو مالچ پاشی راه خوراکیابی پرندهها، و نیز خروس کولی دشتی، را بست و به مرگ آنها انجامید.
خروس کولی دشتی سینه (شکم) سیاه از راستهی آبچلیکان شکلها است. پرندهای آبزی است و بسیار نایاب. اکنون نشان آنها به نایابی زیباییشان شده است.
*یارینامه: تارنماهای «دانشنامهی پرندگان ایران» و «گروه گردشگری مارکوپولو».
قوچ ارمنی؛ نشانههایی گسسته، از ماندگاری
ماهی شیپ؛ مرواریدی گرانبها و کمیاب
افعی شاخدار دُم عنکبوتی؛ فریبنده و ناشناس
دلیجه کوچک؛ بیباک و پُرهیاهو
شاهروباه؛ بازیگوشیهای یک زندگی کوتاه
گوزن قرمز ایرانی؛ اسیر ترفند شکارچیان
عروسغاز؛ سایهای کمرنگ از پرندهای کمیاب
میشمرغ؛ گرفتار در چالهی ژنتیکی
شتر دو کوهانه؛ گونهای کمیاب در زیستبوم ایران
عقاب شاهی؛ شاهبازی بر فراز بادها
سمندر لرستانی؛ آذرنشینی زیبا و بیپناه
افعی دماوند؛ بومزاد ایران
پلیکان پاخاکستری؛ سبکبال و بیهیاهو
فیلماهی؛ مروارید سیاه دریای کاسپین
بالابان؛ بر اوج سپهر
پازنها؛ باشکوه و فرازجو
هوبَره؛ ستیز با عقابها، گریز از پرندهبازان
کرکس پشت سفید؛ پاک کنندهی زیست بوم
گربهی پالاس؛ گوشهنشین و گریزپا
لاکپشت پوزه عقابی؛ خونسرد و بردبار
اردک سرسفید؛ جلوهگر و خودنما
فک خزری؛ روزگار غمانگیز تنها پستاندار دریای کاسپی
روباه ترکمنی؛ قلمرویی برای زندگی ندارد
خرس سیاه بلوچی؛ شبگرد و گوشهنشین
گیلانشاه خالدار؛ دورپروازی خستگیناپذیر
سیاه گوش؛ شکارگری چابکدست
گاندو؛ تمساح پوزه کوتاه، درندهای دست به عصا!
دُراج؛ خوشآوای گریز پا
گوزن زرد ایرانی؛ زیبا و خوش خرام