لوگو امرداد
گونه‌های کمیاب حیات وحش ایران (13)

هوبَره؛ ستیز با عقاب‌ها، گریز از پرنده‌بازان

از چنگال عقاب‌های شکاری رهایی پیدا کند، از دست پرنده‌بازان کشورهای پیرامون خلیج فارس راه گریزی ندارد. درمانده و زمین‌گیر شده است و به هر سو که می‌رود تله‌ای پنهان‌شده، گرفتارش می‌کند. گوشتش را نمی‌خواهند، کاری به زیبایی پرها و راه رفتن خرامانش ندارند، می‌خواهند زنده‌گیری‌اش کنند و با خود به کشورهای عربی ببرند و این پرنده‌ی کمیاب را به جان شاهین‌های جنگ‌جو بیندازند. این کار یکی از سرگرمی‌های کشورهای عرب پیرامون خلیج فارس است. «هوبَره» پرنده‌ی کوچ‌رویی است که از سرمای روسیه می‌گریزد و به زیست‌بوم گرم ایران پناه می‌آورَد اما نمی‌داند قاچاقچی‌ها چه دامی بر سر راهش پهن کرده‌اند تا از فروش این پرنده‌ی زیبا به سود کلانی برسند.

houbare

شکارچیان، در آرزوی شکار هوبره‌ها، در زیستگاه آن‌ها کمین می‌کنند تا زنده‌گیری‌شان کنند و به عرب‌نشینان خلیج فارس بفروشند (خبرگزاری ایرنا- فروردین 1399). شیخ‌نشینان، هوبره را برای شرط‌بندی می‌خواهند؛ از به جان هم انداختن هوبره‌ها و عقاب‌ها لذت می‌برند و از اینکه ببینند با چنگال و منقار، هم‌دیگر را زخمی و لت‌وپار می‌کنند، فریاد شادمانی سر می‌دهند. چیزی که در این میان نابود می‌شود، هوبَره‌هایی است که شمارشان هر سال روبه کاستی می‌رود. گفته شده، شکار هوبره‌ها ممنوع است و جریمه‌های نقدی سنگینی دارد و هوبرها از پشتیبانی محیط‌ زیست ایران و سازمان‌های جهانی برخوردارند، اما گوش شکارچیان بدهکار این حرف‌ها نیست. آن‌ها در رویای خود، دسته‌دسته اسکناس‌هایی را می‌شمارند که از زنده‌گیری و فروش هوبره‌ها به دست می‌آورند.

houbare1

هوبره‌ها؛ بازیچه‌ی لذت‌جویی کشورهای عرب‌نشین پیرامون خلیج‌فارس

زمانی شمار هوبره‌های کوچ‌رو در استپ‌های آسیا بسیار بود. اما کشورهای عرب‌نشین پیرامون خلیج فارس دمار از روزگارشان درآوردند. آن اندازه با بازهای شکاری، تفنگ و تله‌گذاری، هوبره‌ها را به دام انداختند که نسل آن‌ها روبه انقراض رفت (ویکی پدیا).
در سال 1970 میلادی بود که سازمان‌های حفاظت از محیط زیست به فکر افتادند جلو نابودی این پرنده‌ی زیبا و جنگ‌جو را بگیرند.
هوبره، با آن گردن‌فرازی و غرور زیبا، دُمِ خرمایی رنگ بلندی دارد. پرهای رویی آن خاکیِ کم‌رنگ است و خط‌های موج‌در‌موج، دل‌انگیزی بیش‌تری به او داده است. خشک‌زی است و آب نمی‌نوشد. نیاز بدنش به آب را از پرنده‌هایی که شکار می‌کند به دست می‌آورد.
هوبره پیکر میانه‌ای (:متوسطی) دارد. منقارش کوتاه اما پُر زور است. از نوک منقار تا انتهای دُم، بیشتر از 65 سانتی‌متر نیست. به چشمان هوشیار و درشتش که نگاه کنیم زرد رنگ به گمان می‌رسند. راه رفتنش هم دنیایی از زیبایی و تماشاست. می‌تواند پرواز کند و اوج بگیرد اما گاه راه رفتن را ترجیح می‌دهد و گام‌زنان بیابان را درمی‌نوردد. گام‌هایش را تندتر و تندتر می کند و می‌دود. این کار را دوست دارد. زمانی هم که پیرامونش را بیم‌آورببیند و از چیزی هراسان شود، به جای بال گرفتن، روی زمین می‌دود. از دویدنش نمی‌توان فهمید که ترس‌خورده است یا جست‌وخیزکنان سرگرم راه‌نوردی‌های هر روزی است. چگونه می‌شود زیبایی این پرنده‌ی فریبا را ندید و تنها به فکر شکار کردن و به جان دیگر پرندگان انداختن‌اش بود؟
هوبره‌ها گونه‌ای از درسانان هستند. پیکر و شکل دیداری آن‌ها، مانندگی بسیاری به بوقلمون‌ها دارد. شکارچی زبردستی هستند و از پسِ شاهین‌ها و عقاب‌ها هم برمی‌آیند. در این مبارزه سلاح شگفتی‌آوری دارند. هر پرنده‌ای که آهنگ آسیب زدن به هوبره را داشته باشد، باید از جان خود دست بشوید! هوبره در رویارویی با پرندگان مهاجم ماده‌ی چسبناکی را از بدنش به سوی آن‌ها پرتاب می‌کند و پر و بال‌شان را به هم می‌چسباند.

نر و ماده‌ی هوبره‌ها تا اندازه‌ای همانند هستند. از روی پَرهای گردن هوبره‌ی نر می‌توان این دو را از هم بازشناخت. هوبره‌ی نر دُمی دراز و بال‌هایی باریک دارد. در حاشیه‌ی گردنش 2 رشته پَر سیاه و سفید دیده می‌شود. برای دلبری از هوبره‌ی ماده هم شگفت‌کاری‌ها و طنازی‌هایی می‌کند که بیا و ببین!
هنگامی که فصل جفت‌گیری می‌رسد، هوبره‌ی نر همه کار می‌کند که دل جنس ماده‌اش را به دست بیاورد. دور و بر پرنده‌ی ماده می‌چرخد، آرام آرام بال‌هایش را باز می‌کند و دُمش را به آهستگی پایین می‌آورد و کاکل پیرامون گردنش را پُف می‌دهد. اما این تنها آغاز کار است. پس از این نمایش دلبرانه، سینه‌اش را جلو می‌دهد و جست می‌زند و بازمی‌گردد و رقصان جلو هوبره‌ی ماده خودنمایی می‌کند. آن‌گاه آرام آرام جلو پرنده‌ی ماده راه می‌رود و شاه‌پَرهای خود را می‌گشاید و سر را به عقب می ‌ِشد. گاهی این نمایش و جلوه‌گری، بیش از یک ساعت ادامه دارد.
هوبره همه چیزخوار است. به گونه‌ای از جانوران «همه چیزخوار» می‌گویند که از گیاه گرفته تا جانور، خوراک آن‌ها است. هوبره افزون بر شکار، میوه‌ها، دانه‌ها و برگ‌ها را هم می‌خورد. گیاهان کِشت‌شده مانند نخود، یونجه و لوبیا هم بخشی از خوراکش است. شکارگر هوبره‌ها، عقاب‌ها و شاهین‌ها هستند. کشمکش و جنگ پرنده‌های شکاری و هوبره‌ها پایانی ندارد.

hoobare

هوبره‌ها در جایی آشیانه می‌سازند که حشره‌ها فراوان باشند. با این کار خوراک خود را آسان‌تر به دست می‌آورند. آشیانه‌ی خود را هم از گیاهان و خاک می‌سازند. از این‌رو، به سختی می‌توان آشیانه‌ی آن‌ها را یافت و در نگاه نخست، شناخت. نه‌تنها آشیانه، بلکه تخم این پرنده نیز همرنگ خاک است و دیریاب.
هوبره‌ها دلبسته‌ی بیابان هستند و خرامیدن بر خاک بیابان را دلخواه‌تر از پرواز کردن و بال‌زدن می‌دانند. آن‌ها در کویر و ریگ‌زارها زندگی می‌کنند و دشت‌های باز و تپه‌ها را درمی‌نوردند. زیستگاه هوبره‌ها در استان خراسان جنوبی است. شمار پراکنده‌ای از آن‌ها نیز در کرمان، یزد، فارس و سمنان یافت می‌شوند. هوبره را نماد زیست‌بوم شهر یزد می‌دانند.

این پرنده‌ی خرامان، با از میان‌بردن آفت‌ها و حشره‌ها، یاریگر زیست‌بوم هم هست و کمک‌کارِ کشاورزان. از این‌رو، از میان بردن و شکار آن‌ها تهدیدی برای مردم کویرنشین است.
شکارچیان برای زنده‌گیری هوبره‌ها، یک کیلومتر از پوشش گیاهی کویر را نابود می‌کنند و در پایانِ دیواره‌ای که ساخته‌اند، تله‌های خود را کار می‌گذارند. در این میان، نه تنها هوبره‌ها به دام می‌افتند، بلکه درختان گز هم می‌شکنند و پوشش گیاهی آسیب می‌بیند و سرانجام از آن همه دست‌یازی و زیان، گرد و غبارهایی پدید می‌آید که جان انسان‌ها را تهدید می‌کند.
هوبره‌ها در خطر از میان‌رفتن هستند و در فهرست سرخ اتحادیه‌ی جهانی حفاظت از محیط زیست جای گرفته‌اند. این فهرست، بنیادی‌ترین مرجع برای شناخت جانورانی است که تهدیدهایی، ماندگاری آن‌ها را به خطر می‌اندازد و باید برای ادامه‌ی زندگی‌شان کوشش کرد.
*برای شناخت هوبره‌ها از تارنمارهای سفر در ایران، گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و ویکی‌پدیا بهره برده شده است.

قوچ ارمنی؛ نشانه‌هایی گسسته، از ماندگاری
خروس کولی دشتی؛ در لبه‌ی پرتگاه
ماهی شیپ؛ مرواریدی گران‌بها و کم‌یاب
افعی شاخ‌دار دُم‌ عنکبوتی؛ فریبنده و ناشناس
دلیجه کوچک؛ بی‌باک و پُرهیاهو

شاه‌روباه؛ بازیگوشی‌های یک زندگی کوتاه
گوزن قرمز ایرانی؛ اسیر ترفند شکارچیان
عروس‌غاز؛ سایه‌ای کم‌رنگ از پرنده‌ای کمیاب
میش‌مرغ؛ گرفتار در چاله‌ی ژنتیکی
شتر دو کوهانه؛ گونه‌ای کمیاب در زیست‌بوم ایران
عقاب شاهی؛ شاهبازی بر فراز بادها
سمندر لرستانی؛ آذرنشینی زیبا و بی‌پناه
افعی دماوند؛ بوم‌زاد ایران
پلیکان پاخاکستری؛ سبک‌بال و بی‌هیاهو
فیل‌ماهی؛ مروارید سیاه دریای کاسپین
بالابان؛ بر اوج سپهر
پازن‌ها؛ باشکوه و فرازجو
کرکس پشت سفید؛ پاک کننده‌ی زیست بوم
گربه‌ی پالاس؛ گوشه‌نشین و گریزپا
لاک‌پشت پوزه عقابی؛ خونسرد و بردبار
اردک سرسفید؛ جلوه‌گر و خودنما
فک خزری؛ روزگار غم‌انگیز تنها پستاندار دریای کاسپی
روباه ترکمنی؛ قلمرویی برای زندگی ندارد
خرس سیاه بلوچی؛ شبگرد و گوشه‌نشین
گیلانشاه خال‌دار؛ دورپروازی خستگی‌ناپذیر
سیاه گوش؛ شکارگری چابک‌دست
گاندو؛ تمساح پوزه کوتاه، درنده‌ای دست به عصا!
دُراج؛ خوش‌آوای گریز پا
گوزن زرد ایرانی؛ زیبا و خوش خرام

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-05