درست است که هنوز هم میتوان در گوشه و کنار شهرهای بزرگ گرمابههای عمومی و دلاک ها را جُست و یافت اما دلاکی پیشهای رو به فراموشی است و نیاز مردم به کار آنها کمتر و کمتر شده است. خانههای امروزی حمام دارند و مردم کار شستوشو و پاکیزگی را در خانه انجام میدهند. از اینرو، کمتر نیازی به رفتن به گرمابههای عمومی و نمره پیدا میشود. با این همه، در گذشتهها، بخشی از رفتار اجتماعی مردم و آداب و آیینهایشان، با گرمابه رفتن و همدلی و همسخنی در آن جا، پیوند مییافت. از اینرو، یادآوری از آن پیشهوران که به آنها «دلاک» یا «حمام چی» میگفتند، شناخت باریکبینانهی فرهنگ رفتاری پیشینیان هم هست.
دلاک، کارگر گرمابه بود. مشتریهایی را شستوشو و مشتمال میداد. به آنها «کیسه کش» و «مشتمال چی» هم میگفتند. پس کاری که از پیشهور دلاک خواسته می شد، پاکیزه کردن مشتریهای گرمابه بود.
کار دلاکها زمانی آغاز میشد که مشتری در خزینه شستوشو کرده بود و میخواست «کیسه کشی» شود. دلاک لُنگی را پهن میکرد و مشتری روی آن دراز میکشید. پیش از کیسه کشی، دلاک او را مشتمال میداد و ظرفی را که به آن «دولچه» میگفتند، پُر از آب میکرد و بر سر او میریخت تا چرکش خیس بخورد.
مشتمال با فشار دادن شانهها، دست و بدن مشتری انجام میشد. با این کار، رگهای قولنج میشکست. شکستن قولنج اصطلاحی بود که به فشار آوردن بر مفصلها گفته میشد. در این زمان از مفصلها صدایی مانند شکستگی شنیده میشد. این کار سبب میشد که خستگی و کوفتگی از تَن مشتری بیرون برود و برای کیسه کِشی آماده شود. مشتمال در گرمابهها دوبار انجام میشد: نخست در گرمخانه و بار دوم در سر بینه، یا همان رختکن گرمابه.
کیسهی دلاک از گلیم یا پشم بود و سطح زبری داشت. دلاکها آن را میخیساندند تا نرم شود. برای چرکزدایی هم از روشور استفاده میشد. هنگام کیسه کِشی رسم بر آن بود که دلاک با کف دست بر پشت مشتری میزد تا صدای گرفتگی عضله شنیده شود! پس از کیسه کشی، با ریختن آب بر سر مشتری، او را دوباره شستوشو میدادند. پس از همهی این کارها بود که دلاک صابون زدن را آغاز می کرد.
اما کار دلاکهای پیشین همین نبود. گاه آنها به کارهای دیگر هم میپرداختند: ریش مشتری را خِضاب می کردند و سر و دست و پای او را حنا میبستند. خضاب رنگ کردن با حناست. حجامت و رگزنی هم از دلاکها برمیآمد. گاه دلاکهای دههها پیش دندان هم میکشیدند! ریشتراشی و سرتراشی را هم باید به این کارها افزود.
ابزاری که دلاکها به کار میبُردند تیغ دلاکی بود که با قطعه سنگی تیز میشد. قیچی، نشتر برای حجامت، آیینه و نیز شانه ابزار دیگر آنان بود. مزدی هم که بابت کار دلاکی میگرفتند بسته به توانایی مالی مشتریها بود. اگر مشتری پولدار بود و دستش به دهانش میرسید، دلاک هم سنگ تمام میگذاشت و در ازای آن پول خوبی دریافت میکرد.
ساعت کار گرمابهها و کارگران آن (دلاکها) از پیش از برآمدن آفتاب تا غروب آفتاب بود. مردان تا ساعت 8 بامداد حمام میکردند و از آن پس تا نیمروز گرمابه در اختیار زنان بود.
دلاکها پیشهورانی از گروه فرودستان بودند که در برابر مزدی اندک کار خود را انجام میدادند. امروزه حمامهای تُرکی (؟!) و ماساژهای تایلندی (!) جای آنها و کارشان را گرفته است.
*یارینامه: تارنمای دانشنامهی جهان اسلام و تارنمای آفتاب آنلاین
دیگر پیشههای فراموششده را در لینکهای زیر دنبال کنید:
سفیدگری؛ شعلههای خاموش کورهها
ملکیدوزی؛ کوک بر پایافزاری کهن
فخاری؛ زیر آفتاب سوزان و کنار کورههای داغ
میرابی؛ پیشهای به دیرینگی ساخت کاریز
جارچیها؛ چاووشی خوانان شهر و روستا
خورجینبافی؛ پیشه و هنر عشایر کوچرو
رفوگری؛ گره بر تار و پود فرش
عریضهنویسی؛ دنیای نو و پایان پیشهای سنتی
زهتابی؛ سودآور اما آغشته به آلودگی
آسیابانی؛ سفر دَوَرانی سنگ و آسیاب
کلاهمالی؛ هنر دیرینه و مانای ایران
حلبی سازی؛ کورسوی چراغ یک پیشه
نان خشکیها؛ نانی که آجر شد!
نمدمالی؛ پاکوبی و دستافشانی
پالاندوزی؛ کار با دستهای پینه بسته
قفل سازی؛ قفلهای زنگزده در فراموشی
صابونپزی؛ نه شورهی سر، نه ریزش مو!
نخودبریز؛ پیشهای دشوار با بردباری افزون از شمار
رنگرزی؛ پیشهای رازآمیز و رنگین
خراطی؛ هنر تراشیدن نقش بر چوب
آب حوضیها؛ پیشهورانی رنجبر و تهیدست
ورشوسازی؛ نوآوری در هنری وام گرفته از اروپا
شَعربافی؛ ریشههای خشکیدهی پیشهای کهن
لحافدوزی؛ یادهایی غبار گرفته از پیشهای کهن
چینی بندزن؛ دورهگرد کوی و برزن
چیتسازی؛ نقشینههایی خیالانگیز
عصاری؛ کوشش انسان و رنج بیپایان چهارپایان
چلنگری؛ واپسین نفسهای هنری کهن
مسگری؛ ضربآهنگی که رو به خاموشیست
یک پاسخ
با درود
من هیچ وقت از گرمابه ی عمومی استفاده نکردم ولی جایی که گفتید: با کف دست به پشت مشتری می زد تا صدای گرفتگی عضله شنیده شود ، به نوعی اشتباه برداشت شده.
اول اینکه گرفتگی عضله صدایی نداره.
دوم اینکه معمولا رسم بوده وقتی کیسه کشی یک بخش از پشت مشتری به اتمام می رسید ، برای اعلام این موضوع ، دلاک ضربه ای با کیسه به آن ناحیه می زد تا مشتری متوجه شود که کیسه کشیه آن ناحیه تمام شده و دلاک قسمت دیگری را شروع می کرد.
با سپاس از نوشتارهای زیبای شما