لوگو امرداد
پیشه‌های فراموش شده (12)

رنگرزی؛ پیشه‌ای رازآمیز و رنگین

بوی رنگ در کارگاه رنگرزی می‌پیچید. رنگ‌ها درون پاتیل‌های بزرگ مسی می‌جوشید و قطره‌ها به هر سو پرتاب می‌شد. ابزار رنگرزی در هر گوشه پراکنده بود و الیاف‌ رنگ شده از دیوار کارگاه آویخته بود. بدین‌گونه کارگرهای رنگرز سرگرم کار می‌شدند. آن‌ها پیشه ی رنگرزی را نسل به نسل آموخته بودند و مانند یک راز در سینه ی خود نگاه می‌داشتند. راز این هنر برای همه آشکار نبود. از این‌رو، مردم به چشم دیگری به پیشه‌وران رنگرز می‌نگریستند: استادان کیمیاگری که هنری رازآمیز داشتند. از این‌رو درخور احترام بودند.

rangrazi01

پیشه‌ی «رنگرزی» را «صباغی» هم می‌نامیدند. آن‌ها هنرورزانی بودند که پارچه‌ها و پوشاک را با مواد رنگ‌زا، رنگ می‌کردند. ماده‌ی رنگ‌زا را حرارت می‌دادند و روی کالای بافته شده (منسوجات)، به شیوه‌ای که تنها از آن‌ها برمی‌آمد، می‌ریختند. بدین گونه، رنگ درون الیاف نفوذ می‌کرد و پس از انجام کارهایی دیگر، الیاف، پارچه یا پوشاکی رنگ‌شده و زیبا به دست می‌آمد.
برای فراهم آوردن رنگ، از رنگ‌های طبیعی گیاهی و حیوانی استفاده می‌شد: گیاهانی مانند روناس، نیل، وسمه، اسپرک، گل بابونه، برگ انجیر و مانند آن. پوست میوه‌ها نیز برای به دست آوردن رنگ به کار می‌آمد.
برگ مو یکی از مواد رنگزای طبیعی بود. از این برگ برای پدید آوردن رنگ‌های زرد، طلایی، سرمه‌ای، سبز و زیتونی استفاده می‌شد. گیاه روناس هم در کار رنگرزی نقش بسیار داشت. به همین گونه از گیاه نیل در ساخت رنگ‌های آبی، سبز و مشکی بهره می‌بردند و از قرمزدانه که حشره‌ای مانند کفشدوزک است، برای تولید رنگ‌های قرمز، نقره‌ای و خاکستری. برای رنگ مشکی از پوست گردو بهره می‌بردند که میان پوست چوبی گردو و میوه‌ی درون آن بود.

rangrazi04

استاد رنگرز در آغاز کلاف‌ها را از هم جدا می‌کرد، سپس کلاف را در پاتیل که دیگی مسی بود، می‌ریخت و با افزودن آب گرم و قلیاب به آن، حرارت می‌داد. قلیاب، خاکستر گیاه اشنان بود. این کار نزدیک به دو ساعت زمان می‌بُرد. پس از آن آب کلاف را می‌گرفتند و همراه مقداری پاک کننده، می‌شستند. اما هنوز کارهای دیگری مانده بود که باید با بردباری انجام می‌شد. آن‌ها کلاف را دوباره آبگیری می‌کردند و خشک می‌ساختند.
گام پس از آن دندانه کردن بود. دندانه ماده‌ی واسطه‌ای بود که در آن از مواد گوناگون برای ایجاد پایداری رنگ الیاف، بهره برده می‌شد. دندانه در رنگرزی نقش تثبیت‌کنندگی داشت و سبب می‌شد که مواد رنگزا بهتر ترکیب شود و در الیاف رخنه کند. دندانه کردن در پیشه‌ی رنگرزی، بسیار مهم بود.
هنگامی که کلاف را درون خمره‌ی رنگرزی می‌گذاشتند و آن را می‌جوشاندند، با کمک چوب، الیاف را درون پاتیل می‌گرداندند.
استاد رنگرز پس از این کار، کلاف را با آب نیمه‌گرم می‌شست و روی میله‌ای آویزان می‌کرد یا در هوای خشک قرار می‌داد. بدین گونه الیافی رنگ شده به دست می‌آمد.

rangrazi02

می‌توان کار پیشه‌ور رنگرز را چهار مرحله‌ای دانست: خیساندن کلاف، دندانه کردن، رنگرزی و ثبات رنگ. استاد رنگرز تنها از رنگ‌های طبیعی بهره می‌برد؛ وارون (:برخلاف) رنگرزی‌های کنونی که یکسره از رنگ شیمیایی است و رنگ‌و‌روی پارچه‌های پیشین را ندارد. الیافی که با گیاهان رنگرزی می‌شد، نه تنها از ارزش آن با گذشت زمان کاسته نمی‌شد بلکه ثبات و درخشندگی افزون‌تری نیز می‌گرفت.
پیشه‌ی رنگرزی در ایران، به هزاره‌‌های دور می‌رسد. با آنکه نشان کهن‌ترین حصیرهای رنگ شده را به 3 هزار سال پیش در مصر بازمی‌گرداند اما نشانه‌های تاریخی می‌گویند که این پیشه و صنعت از ایران به مصر بُرده شده است. در روزگار صفویان، هنر و پیشه‌ی رنگرزی ایران به اوج خود رسید. تا آنکه با رشد رنگرزی مدرن در اروپا و اثرپذیری ایرانیان از آن شیوه، کار پیشه‌وران سنتی رنگرز از رونق افتاد.
نام اندک شماری از استادان نام‌آور هنر رنگرزی هنوز هم در ذهن‌ها مانده است. مانند استاد احمد ستاری که نسل در نسل این هنر را از خاندانش آموخته بود؛ یا استاد صفرعلی آسیابی که استاد برتر رنگرزی گیاهی و سنتی ایران به‌شمار می‌رود و آن اندازه در هنر خود چیره‌دست است که توانسته است بیش از 120 رنگ را درهم بیامیزد؛ یا استاد عباس سیاحی پیشکسوت رنگرزی سنتی و نیز استاد محمدعلی ئیلان‌پور استاد رنگرزی کردستان. این‌ها و شماری دیگر، استادانی بی‌جانشین و جایگزین بودند که هنر آن‌ها با پدیدار شدن شیوه‌ی رنگرزی شیمیایی، چه‌بسا در آستانه‌ی فراموشی است.

rangrazi03

شاید هنوز سالخوردگانی باشند که مغازه‌های رنگرزی و استادان کیمیاگر رنگرز را به یاد داشته باشند که به ترکیب رازآمیز رنگ‌دانه‌ها می‌پرداختند و جلو مغازه‌ی آن‌ها جامه‌های رنگ شده آویخته بود و درون مغازه «چنگوم‌»‌هایی برای آویزان کردن لباس‌های رنگ شده. دیری است که نام آن کارگاه‌ها و دکان‌های سنتی از یادها رفته است و پاتیل‌های رنگرزی سنتی سرد و خالی از رنگ مانده‌اند!
*یاری نامه: تارنمای هنریاب (و) گزارش خبرگزاری ایرنا

دیگر پیشه‌های فراموش‌شده را در لینک‌های زیر دنبال کنید:

سفیدگری؛ شعله‌های خاموش کوره‌ها
ملکی‌دوزی؛ کوک بر پای‌افزاری کهن
فخاری؛ زیر آفتاب سوزان و کنار کوره‌های داغ
میرابی؛ پیشه‌ای به دیرینگی ساخت کاریز
جارچی‌ها؛ چاووشی خوانان شهر و روستا
خورجین‌بافی؛ پیشه و هنر عشایر کوچ‌رو
رفوگری؛ گره بر تار و پود فرش
عریضه‌نویسی؛ دنیای نو و پایان پیشه‌ای سنتی
زهتابی؛ سودآور اما آغشته به آلودگی
آسیابانی؛ سفر دَوَرانی سنگ و آسیاب
کلاه‌مالی؛ هنر دیرینه و مانای ایران
حلبی‌ سازی؛ کورسوی چراغ یک پیشه
نان خشکی‌ها؛ نانی که آجر شد!
نمدمالی؛ پاکوبی و دست‌افشانی
پالان‌دوزی؛ کار با دست‌های پینه بسته
قفل سازی؛ قفل‌های زنگ‌زده در فراموشی
صابون‌پزی؛ نه شوره‌ی سر، نه ریزش مو!
نخودبریز؛ پیشه‌ای دشوار با بردباری افزون از شمار
دلاکی؛ ورزیدگی و پاکیزگی
خراطی؛ هنر تراشیدن نقش بر چوب
آب حوضی‌ها؛ پیشه‌ورانی رنجبر و تهی‌دست
ورشوسازی؛ نوآوری در هنری وام گرفته از اروپا
شَعربافی؛ ریشه‌های خشکیده‌ی پیشه‌ای کهن
لحاف‌دوزی؛ یادهایی غبار گرفته از پیشه‌ای کهن
چینی بندزن؛ دوره‌گرد کوی ‌و برزن‌
چیت‌سازی؛ نقشینه‌هایی خیال‌انگیز
عصاری؛ کوشش انسان و رنج بی‌پایان چهارپایان
چلنگری؛ واپسین نفس‌های هنری کهن
مسگری؛ ضرب‌آهنگی که رو به خاموشی‌ست

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-07