زمانی که خواستیم نونوار شویم و «مدرن» زندگی کنیم، نمدها را دور انداختیم، چین به دماغ آوردیم و گفتیم: «پر از پُرز و کرکاند و زود وا میروند!» انگار این ما نبودیم که سدهها با این زیرانداز ساده و گرم، نسل به نسل زندگی کرده بودیم. نمدها را به سادگی کنار گذاشتیم و زیراندازهایی را پهن کردیم که از الیاف شیمیایی است؛ اما یکی از «خاصیت»های نمدهای سنتی را هم ندارند.
خود نمدمالها میگویند شمشیر هم نمد را نمیبُرد، از بس ستبر است. راست هم میگویند؛ نهتنها ستبر و چندپهلوست بلکه گرمای نمد آن اندازه است که دردها و گرفتگیهای عضلانی را کاهش میدهد، نم به خود راه نمیدهد و در سرما کف خانه را گرم نگه میدارد و در گرما خنک میکند. دستِ کم 30 سال هم دوام میآورَد و رنگهایش برگرفته از طبیعت است.
نمدمالی سادهترین روش برای ساخت زیرانداز است. افزونبر آن، استاد نمدمال، کلاههای گوناگون از نمد میسازد و جلیقه و زین اسب و پوششی برای چوپانها به نام «فرجی» تا از گزند سرمای کوه و دشت، دور بمانند. نقشهایی هم که روی نمد میزند، با همهی سادگی، یک از یک دلانگیزتر است: از نقش بزکوهی و مرغ و گُل گرفته تا نقش ترنج و درخت و هر آنچه با سلیقه و پسند مردم سازگار باشد. نقشها رنگی است: سبز، سرخ، کِرم، سفید و رنگهای دلخواه دیگر.
این پیشهی سنتی و دیرینه، پیچیده نیست و دَم و دستگاهی نمیخواهد؛ زور بازو است و نیرویی که خستگی نشناسد. تنها باید پیوسته و سخت کار کرد و پشمهای آب خورده را آنقدر با کف پا و ساقهای دست مالید تا نمدی به دست بیاید با دوام و کارا، برای خانههای روستایی و عشایری، یا هر جای دیگر.
اما نمدمالی قانونهای خودش را دارد. هر پشمی به کار استاد نمدمال نمیآید. تنها پشم بره است که به درد نمدمالی میخورَد. نمدمالها هنگام کار باید هماهنگ باشند وگرنه کار آنچنان که باید درست از «آب» در نمیآید. از سوی دیگر، باید نمدمالی در هوای گرم انجام شود. استادان نمدمال میگویند که هوای سرد نمد را خراب میکند. این، یکی دیگر از سختیهای کار نمدمالی است: هوای گرم و داغ و عرق ریختن پیدرپی کارگران نمدمال برای کوبیدن و مالیدن پیوستهی نمدها!
در تعریفی کوتاه، نمد گونهای زیرانداز است که با پشم درست میشود. یگانه زیراندازی هم هست که از بافتن به دست نمیآید. تنها با فشردن و رطوبت و گرماست که الیاف پشمی درهم تنیده میشوند و شکل دلخواه میگیرند. برای اینکار، از پشم بهارهی گوسفند استفاده میکنند. صابون و زردهی تخم مرغ هم به کار میبرند تا کیفیت کار بهتر شود. اما کار نمدمالی به این سادگیها نیست و رنجها و زحمتهای خودش را دارد.
استاد نمدمال در آغاز پشم چیده شده را خریداری میکند. در کارگاه نمدمالی قالبی از پیش ساخته را روی زمینی صاف پهن میکند و پشمهای حلاجی شده را درون قالب میریزد. قالبریزی پشم باید یکنواخت باشد و بلندای بیشتر از 60 سانتیمتر نداشته باشد. سپس روی پشم آب داغ میریزند تا پشم سنگین بشود و الیافش به هم بچسبد. اکنون زمان آن رسیده که پشم خیس شده را لوله کنند و دور آن را با طناب بپیچند و چیزی نزدیک به 20 دقیقه با پا و ساق دست، بکوبند تا سفت و محکم بشود. اما هنوز کار تمام شده نیست.
استاد نمدمال، نمد لوله شده را باز میکند و روی سطح آن آمیختهای از آب و صابون میریزد. سپس دوباره نمد را لوله میکند و به کمک کارگران همراهش، نمد را باز هم میمالد تا آمادهی نقش و طرح شود. نقشها با مالیدن دیگربار نمد، استوار میشود. در پایان هم نمد را با آب ولرم شستشو میدهند و در آفتاب میگذارند تا خشک شود. با این کار، بوی نمد از میان میرود.
کار نمدمالی به سبب پا و دست کوبیدن روی نمد، همراه با حرکاتی موزون است. افزونبر این که استاد و شاگردانش بیتهای شادیبخشی را با هم میخوانند تا هم در کار نمدمالی هماهنگ باشند و هم با اینکار، خستگی را از تن خود بیرون کنند. همهی کار هم در یک روز انجام میگیرد؛ یک روزی که بسیار توانفرسا و سخت است و نیروی بسیاری برای کار نمدمالی به کار میرود.
نمدمالها کار خود را از فروردینماه آغاز میکنند و روزهای پایانی مهرماه ساخت نمد را کنار میگذارند. چون در 6 ماه نخست سال است که میتوان بهترین پشم را بهدست آورد.
نمدها یک گونه نیستند. یکی از نمدهای که درست میشود عرقگیر اسب است. این نمد را زیر زین اسب پهن میکنند. گونهی دیگر نمد، زیرمنقلی است. چون نمد آتش نمیگیرد. هر نمد نیز نقشی از گستره و جایی را در خود دارد که در آن جا بافته شده است. یکی از زیباترین و بهترین نمدهای ایران را در ترکمنصحرا میتوان یافت که نقشهای دلانگیزی دارند. در نزد بختیاریها نیز زیراندازهای نمدی زیبایی میتوان یافت. در سال 1391 خورشیدی، نمدمالی کرمانشاه نیز در فهرست میراث معنوی ایران ثبت شد. در دیگر شهرهای ایران نیز نامونشان نمدهای زیبا را به فراوانی میتوان یافت.
در این روزها و سالها از نمد استفاده نمیشود و جز در میان عشایر، از خانههای ایرانیان رخت بربسته است. اما نمدها، در کنار نقشهای ساده و دلپسند خود، کارایی بسیار دارند و از نمونه زیراندازهای سنتی ایرانی به شمار میروند.
*برای شناخت نمد و شیوهی تهیهی آن، از تارنمای «ردکلاک» بهره برده شد و گزارشی خبری از خبرگزاری ایسنا.
دیگر پیشههای فراموششده را در لینکهای زیر دنبال کنید:
سفیدگری؛ شعلههای خاموش کورهها
ملکیدوزی؛ کوک بر پایافزاری کهن
فخاری؛ زیر آفتاب سوزان و کنار کورههای داغ
میرابی؛ پیشهای به دیرینگی ساخت کاریز
جارچیها؛ چاووشی خوانان شهر و روستا
خورجینبافی؛ پیشه و هنر عشایر کوچرو
رفوگری؛ گره بر تار و پود فرش
عریضهنویسی؛ دنیای نو و پایان پیشهای سنتی
زهتابی؛ سودآور اما آغشته به آلودگی
آسیابانی؛ سفر دَوَرانی سنگ و آسیاب
کلاهمالی؛ هنر دیرینه و مانای ایران
حلبی سازی؛ کورسوی چراغ یک پیشه
نان خشکیها؛ نانی که آجر شد!
پالاندوزی؛ کار با دستهای پینه بسته
قفل سازی؛ قفلهای زنگزده در فراموشی
صابونپزی؛ نه شورهی سر، نه ریزش مو!
نخودبریز؛ پیشهای دشوار با بردباری افزون از شمار
رنگرزی؛ پیشهای رازآمیز و رنگین
دلاکی؛ ورزیدگی و پاکیزگی
خراطی؛ هنر تراشیدن نقش بر چوب
آب حوضیها؛ پیشهورانی رنجبر و تهیدست
ورشوسازی؛ نوآوری در هنری وام گرفته از اروپا
شَعربافی؛ ریشههای خشکیدهی پیشهای کهن
لحافدوزی؛ یادهایی غبار گرفته از پیشهای کهن
چینی بندزن؛ دورهگرد کوی و برزن
چیتسازی؛ نقشینههایی خیالانگیز
عصاری؛ کوشش انسان و رنج بیپایان چهارپایان
چلنگری؛ واپسین نفسهای هنری کهن
مسگری؛ ضربآهنگی که رو به خاموشیست