محلهی پهناوری که اکنون به نام تهرانپارس شناخته میشود، سرگذشتی خواندنی دارد و گواه کوششهای مردی است که سنگ بنای این محله را گذاشت. او ارباب هرمز آرش نام داشت.
زمینهای تهران پارس کنونی، در سالهای کم و بیش دور، از آنِ یکی از صدراعظمهای قاجاری به نام شاهزاده عینالدوله بود. در دورهای که تاریخ درست آن را نمیدانیم، کسی به نام محمدخان بسطامی در آن زمینها خانهای میسازد. اما بازگفتهای (:روایتهای) دیگر، ساخت آن خانه (عمارت) را به لطفعلیخان امیرمفخم نسبت میدهند و میگویند که در زمینهای روستایی به نام مجیدآباد، خانهی یاد شده را ساخت. امیرمفخم از سرداران پُرنفوذ ایل بختیاری بهشمار میرفت که شاپور بختیار برادر زادهی او بود. مجیدآباد یکی از چند روستای آن دوره است که اکنون تهرانپارس نامیده میشود.
مجیدآباد سپستر به فرزند امیرمفخم، به نام ابوالقاسم خان میرسد. بیبی عظیمه، همسر امیرمفخم، زمانی که ابوالقاسم خان در سال 1327 بنا به دلایلی در زندان بود، تصمیم به فروش زمینهای مجیدآباد و خانهی ییلاقی آن میگیرد. ارباب هرمز آرش زمینهایی را که گویا 36 میلیونمتر مربع بوده است، خریداری میکند. سپس با کمک مهندسان و طراحان فرانسوی، محلهای را پایه گذاری میکند که اکنون به نام تهرانپارس میشناسیم. در این کار، ارباب وفادار تفتی، نقش بسیاری داشت و همراه ارباب هرمز آرش بود. افزون بر آن، ارباب دینیار مرزبان، ارباب مهربان، ارباب جمشید و ارباب رستم گیو او را همراهی و یاری کردند. آنها نام پروژه ی خود را، از آن رو که طراحان آن فرانسوی بودند، «تهران–پاریس» میگذراند.
زندهیاد ارباب هرمز آرش
هرمز آرش، فرزند تیرانداز، در روستای خیرآباد یزد، در خانوادهای زرتشتی زاده شد و پس از زندگیِ پُربار در هشتم شهریور 1351 خورشیدی، درگذشت. او در میانهی سالهای 1388 تا 1344 خورشیدی، هموند انجمن زرتشتیان تهران بود.
به هر روی، پس از رخدادهای سال 1357 خورشیدی، خانوادهی ارباب هرمز آرش از ایران کوچ میکنند. از آن پس زمینها در اختیار دولت گذاشته شد و بخشی از آن را به ادارهی برق و بخشی دیگر را به آموزش و پرورش سپردند.
خانهای که در زمینهای مجیدآباد ساخته شده است، در باغی به گسترهی یک میلیون متر مربع بوده که اکنون 42 هزار متر مربع از آن به جا مانده است. این خانه دو اشکوب (:طبقه) و زیرزمین کوچکی دارد. ارباب هرمز آرش در سالهای پایانی زندگی در اشکوب بالایی خانه زندگی میکرد. اشکوب پایین برای پذیرایی و دیدار با مهمانان و دوستانش بود.
شیوهی ساخت خانه آمیختهای از مهرازی (:معماری) ایرانی وغربی است. پوشش خانه نیز شیروانی است. نوشتهاند که در این خانه چهار دوره را میتوان شناسایی کرد. نخست، زمانی است که خانه ساخته شده و بازهی زمانی پادشاهی ناصرالدینشاه تا پایان قاجاریه را دربرمیگیرد؛ دوم دورهی پهلوی نخست است که در آن تالارهای ستوندار ساخته شده است؛ دورهی سوم میان سالهای 1327 تا 1351 خورشیدی است که ارباب هرمز آرش مهرازی آن را دگرگون میسازد و دو فضای کناری به خانه افزوده میشود و راه پلهای دسترسی به اشکوب دوم را شدنی میکند. سرستونها و گچبریها نیز نمایشی از هنر ایرانی است؛ سرانجام دورهی چهارم است که از 1351 تاکنون را در برمیگیرد.
در زمانی که خانهی یاد شده در اختیار سردار مفخم بود، ویژگیهایی به ساختمان داده شده بود؛ همانند: ساخت اتاقهای گوشوارهای در دو سوی ساختمان، ستونهای بلند و دوگانه، پنجرههای گره چینی، حیاط حوضدارِ سنگفرش شده و سقف چوبی.
خانهی ارباب هرمز آرش که در 16 اسفند 1384 به شمارهی 14610 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است، اکنون جایی برای «موزهی گرافیک ایران» است.
*بخشهایی از آنچه دربارهی خانهی ارباب هرمز آورده شد، برگرفته از گزارش خبرگزاری مهر (یکم بهمنماه 1393) و نیز سایت موزهی گرافیک ایران است.
خانهی مسعودیه؛ دیدنی و شکوهمند
خانهی قوامالسلطنه؛ یگانه در هنر معماری ایران
خانهی ارباب رستم گیو؛ نمادی از نظم و هماهنگی
خانهی آوانسیان؛ داستان غمانگیز یک سرای تاریخی
خانهی سردار اسعد بختیاری؛ استوار و چشمنواز
خانهی فخرالدوله؛ پایدار و هماهنگ در شیوهی ساخت
خانهی بروجردیها؛ بیهمتا در زیبایی
خانهی ناصرالدین میرزا؛ ساختاری نو در معماری
خانهی عینالدوله؛ چشمنواز در زیبایی و شکوه
خانهی تیمورتاش؛ موزهای برای جنگ
خانهی اعتصامالملک؛ زادگاه پروین اعتصامی
خانهی انیسالدوله؛ سرای نورچشمی شاه قاجار
خانهی فروغالملک، گنج خانهای از هنر ایران
خانهی ابریشمی، بیمناک از فرو ریختن
خانه قدکی؛ نگارگریهایی به شیوه رنسانس
خانهی شکوهی؛ شکوه مهرازی کویری ایران
ساختار معماری درونگرا در خانهی صولت ابرکوه
خانهی مسعودی، آمیختگی هنر ایران و اروپا
خانهی کبیری؛ شگفتانهی معماری ایران
خانهی مشیرالدوله؛ یادگار سیاستمداری خوشنام
خانهی عامریها؛ تماشاخانهای زرین از هنر ایران
خانهی امینالسلطان، سرای داییجان ناپلئون
خانهی سوکیاسیان، دیرپا و چشمنواز
خانهی مشیردیوان، دستکارِ هنرمندان کردستان
خانهی تاج، دیرینکدهای برای شناخت فرهنگ کاشان
خانهی مقدم، گرانبهاترین خانهی تاریخی جهان
یک پاسخ
با درود، آنچه در باره گرفته شدن نام تهرانپارس از “تهران-پاریس” آورده شده چندان درست به نظر نمی رسد و نام آنجا از همان نخست ترانپارس بوده بیاد پارس که سرزمینی باستانی در ایران زمین بوده و تهران که این منطقه در آن است. همچنین گفته شده “از آن پس زمینها در اختیار دولت گذاشته شد و بخشی از آن را به ادارهی برق و بخشی دیگر را به آموزش و پرورش سپردند” ولی من شنیده ام که زمینهای بسیاری را در آنجا برای ساختن مدرسه و آموزشگاه به آموزش و پرورش بخشش شده است.