فراوانی و گوناگونی زیستگاههای پرندگان در کشور ما، شناخت آنها را به کاری بایسته تبدیل ساخته است. به ویژه آنکه اکنون بخش مهمی از صنعت گردشگری جهان را «پرندهنگری» شکل میدهد. اگر زمینههای این بخش از گردشگری در ایران فراهم شود، کمتر کشوری در آسیا خواهیم یافت که از این دید با کشور ما درخور سنجش باشد. تنها بسنده است بدانیم که گوناگونی (:تنوع) پرندههای ایران با همهی گونههای پرنده در اروپا برابری میکند. در نوشتارهای پیوستهای به نام «پرندگان ایران» به بخشی از این سرمایهی زیستبوم ایران خواهیم پرداخت و چالشهای پیش رو را برمی شماریم. نوشتهی کنونی پیش درآمد و آغازی برای شناخت نوشتارهای «پرندگان ایران» است.
برپایهی واپسین پژوهشها، تاکنون بیش از 535 گونه پرنده در زیستبوم ایران شناخته شده است. این تعداد، دو سوم همهی پرندگان خاورمیانه را در برمیگیرد و به ما یادآور میشود که از چه سرمایهی بزرگی برخوردار هستیم. اما آنچه در جهان از گوناگونی پرندگان شناسایی شده است، نزدیک به 10 هزار گونه است. کوچکترین پرنده مرغ مگس «هلنا» نام دارد. درازای آن با در نظر گرفتن دُم و نوک پرنده، تنها 57 میلی متر است و وزن این پرنده تنها 6/1 گرم است. مرغ مگس هلنای بسیار کوچک را در کوبا بیش از جاهای دیگر میتوان دید. از سوی دیگر، سنگینترین پرندهی جهان «شترمرغ» است با وزنی بیش از 150 کیلوگرم.
در ایران نیز شناخت پرندگان پیشینهای 250 ساله دارد. نخستین کسی که به بررسی علمی پرندگان ایران پرداخت، طبیعیدانی آلمانی به نام «جان فردریک جملین» بود. او را روسها استخدام کرده بودند تا در شمال ایران به بررسی و گردآوری پرندگان ایران بپردازد. این کار در سال 1770 میلادی آغاز شد و تا دو سال پس از آن ادامه یافت. صد سال پس از او طبیعیدانی انگلیسی به نام «ویلیام تامس بلانفورد» را دولت انگلیسی هند به کار گماشت تا از سیستان و بلوچستان تا شیراز و اصفهان و حتا تهران را زیر پا بگذارد و پرندگان ایران را ردهبندی و شناسایی کند. بدینگونه کارهای آغازین علمی برای شناخت پرندگان ایران آغاز شد، اما سهم بیشتر در این کار را باید به «درک اسکات» انگلیسی داد. او که از پیشتازان پرندهشناسی و پرندهنگری ایران است، در سالهای 1351 تا 1355 خورشیدی فهرستی از 490 گونه پرنده در ایران فراهم کرد و بدینگونه دست به کار بزرگی زد.
گوناگونی پرندگان زیستبوم ایران
چندین سبب میتوان برشمرد تا دریابیم چرا ایران دارای بیشترین گوناگونی پرندگان در گسترهی جغرافیایی خاورمیانه و بسیاری دیگر از بخشهای جهان است. منابع بزرگ آبی دریای کاسپین (خزر) و خلیجفارس در شمال و جنوب کشور، رودخانهها و تالابهای فراوان در سراسر ایران و نیز رشتهکوههای بلند، دشتهای فراخ و کویرهای گسترده، از مهمترین سببهای کوچ پرندگان به ایران و همزیستی آنان با پرندگان بومی کشور است. به این نمونهها، جنگلهای ایران را هم باید افزود.
نیمی از پرندگانی که در ایران دیده میشوند، کوچرو هستند و به شیوهی گذری به فلات ایران میآیند و از پهنههای آبی کشور برای زمستانگذرانی، یا آسودهشدن (:استراحت) پس از پروازهای زمانبَر، استفاده میکنند. آنها در زیستگاههای کشورمان بهسر میبرند و همهی نیازهای خود، از خوراک گرفته تا پناهگاه و گریز از طعمه شدن، بهره میبرند. افزونبر اینکه زیستگاهها جایی برای زادآوری پرندگان هم هستند.
سراسر ایران برخوردار از پرندگان پُرشمار است. در بخشهای کوهستانی کشور، در البرز و زاگرس و دیگر کوههای بلند ایران، پرندگانی مانند بادخورک کوهی، چلچلهی کوهی، عقاب طلایی، هُما، چکاوک، صعوه کوهی، گنجشک برفی، کبک و بسیاری دیگر از پرندگان دیده میشوند. در بخشهای بیابانی و نیمهبیابانی کشور نیز هر چند شمار پرندگان به سبب دشواری زیست در کویر فراوان نیست، اما میتوان پرندههایی را شناسایی کرد که توان زیستن در بیابانهای خشن را دارند. پرندگانی مانند: هوبره، دودوک، چکاوک بیابانی، چکچک بیابانی، سهره صورتی، زاغ بور و نمونههای دیگر.
دارکوب سبز، کبوتر جنگلی، الیکایی، بلبل، سینه سرخ، توکاها و چرخریسکها را نیز میتوان در جنگلها و درختزارهای کشور دید و نشان بسیاری از پرندگان دیگر را در جنوب و باختر کشور یافت. زمستانگذرانی و جوجهآوری پرندگان در تالابهای ایران نیز بخشی از گوناگونی پرندگان کشور را شکل میدهد. فلامینگوها، پلیکانها، لکلکها، اکراسها و پُرشمار پرندههای دیگر، در تالابهای کشور بهسر میبرند.
نزدیک به 50 گونه از پرندگان ایران در دشتها و جنگلهای کاسپین و آذربایجان دیده میشوند. آنها از جنگلها و استپهای اروپایی راهی سرزمین ما میشوند و جمعیت پُرشمار بخش شمال و شمال خاوری پرندگان ایران را شکل میدهند. به همانگونه، جنوب ایران زیستگاه پرندگانی است که از آفریقا یا هند راهی فلات ایران شدهاند.
همهی اینها، زمینه را برای بخشی از صنعت گردشگری که پیشتر به آن اشاره کردیم، یعنی «پرندهنگری» فراهم میکند. پرندهنگری سرگرمیای علمی و هماهنگ با طبیعت است و در سراسر جهان هواخواهان بسیاری دارد. در ایران نیز با آنکه چند سالی است که پرندهنگری شماری از طبیعتدوستان را بهسوی خود کشیده است، اما هنوز باید کارهای بسیاری انجام داد تا بتوان از این صنعت برای جذب گردشگران جهان بهره بُرد.
چالشهای پیشرو
با همهی اینها، نمیتوان از سدها و دشواریهایی که پرندگان ایران با آن روبهرو هستند و جمعیت آنها را روبه کاستی بُرده است، یاد نکرد.
اگر از خشکسالیهای چند سال گذشتهی کشور بگذریم، یکی از مهمترین دشواریها برای پرندگان ایران ورود آلایندهها به منابع آبی و از میانرفتن بسیاری از تالابهای کشور است. این ویرانگری، جمعیت پرندگان ایران را بسیار کاهش داده است.
ویرانکردن زیستگاههای پرندگان برای دگرگون کردن کاربری آنها، سبب دیگری است که پرندگان کشور را تهدید میکند، افزونبر این که یکپارچگی زیستگاهها را از میان میبَرد. شکار بیرویه، ورود گونههای مهاجم و آلودگیهای زیستبومی نیز نمونههای برشمردنی دیگری است که به شکل فزاینده و خطرناکی زیستگاههای پرندگان کشور را دستخوش دگرگونیهای زیانبار ساخته است. به اینها، نبود آگاهیهای گستردهی علمی از وضعیت پرندگان ایران را نیز باید افزود. هنوز بانک اطلاعاتی گستردهای دربارهی پرندگان کشور وجود ندارد و در این زمینه کوتاهیهای بسیار شده است.
دشواریهای زیستبومی کشور فراوان است و دستیابی به محیطی امن برای گونههای جانوری کشور، بایستگیای است که چشمپوشی از آن یا کوتاهی در انجامش، پیامدهای جبرانناپذیری برای محیط زیست ما دارد. در این میان، پرندگان با گوناگونی فراوان آنها، نیاز به نگرشی باریکبینانهتر و توجهی بایستهتر دارند. پرندگان، سرمایهای گرانبها برای زیستبوم ما بهشمار میروند و باید از از آنها نگاهبانی کرد. بیگمان مهمترین کار در اینباره، نخست شناسایی آنها و سپس آشنا کردن مردم به بایستگی (:ضرروت) فراهم کردن محیطی امن و بیخطر برای پرندگان است.
در نوشتارهای «پرندگان ایران» از کشیمها، پلیکانها، لکلکها، فلامینگوها، غاز شکلان، عقابها، دُرناها، سلیم شکلان، پرستوها، سبزقباها، دارکوبها، جغدها، کوکر شکلان، کبوتران دریایی ایران و نمونههای دیگر یاد میشود تا به شناخت کوتاهی از آنها دست یابیم.
*با بهرهجویی از کتاب «اطلس پرندگان ایران» نوشتهی محمد کابلی و دیگران (سازمان محیطزیست، 1395)؛ و نیز تارنمای «دانشنامهی پرندگان ایران».
- کشیمها؛ گوشهنشینهای دیگرگریز
- لکلکها؛ پرواز بلند و نماد خوشبختی
- شبگردها؛ پرنده هایی گریزان از روشنایی
- باکلانها؛ تور ماهیگیران و مرگهای خاموش
- سارگپهها؛ بلند پرواز و سرفراز
- آبچلیکها؛ سازگار با هم، گریزان از دیگران
- کوکَرها؛ ترس و دلهره از انسان
- گلاریولها؛ دیریاب و کمپیدا
- حواصیلها؛ پرواز در هوای گرگ و میش
- خوتکاها؛ قربانی سورچرانی ما
- یلوهها؛ پنهانکار و دست به عصا
- تلیلهها؛ بازیگوشهایی سوار بر موج
- بادخورکها؛ چابک و خستگیناپذیر
- پاشلکها؛ تندپرواز و نیرومند
- دارکوبها؛ درختزیهایی با منقارهای سهمگین
- مرگوسها؛ مهمانان زیستبوم ما
- سنقرها؛ دورنگر و شکوهمند
- کورکورها؛ بلند پرواز و برقآسا
- ترمتایها؛ باهوش و نیرومند
- لاچین؛ بازگشت دوباره به زیستبوم ما
- آووست؛ پرندهای با منقاری خمیده